رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه اجتماع - زهرا عدالتفر، زینب خرمیشاد: نه رنگ میشناسد و نه سن و سال. نه تاریخ بلد است، و نه جغرافیا! برایش مهم نیست یک مرد چهل و هفت ساله مو بور اهل کالیفرنیا بلیط کنسرتش را بخرد، یا یک خانواده 3 نفره چشم باریک کرهای و یا حتی یک دختر نوجوان 14 ساله ایرانی. روز به روز میبالد بزرگ میشود و این روز ها جهانپیمایی میکند. آمار بازدیدها و رکورد تورهای جهانی کنسرتش سر به فلک گذاشته و چند وقتی هست که بالای جدول " پرفروشترینها" جا خوش کرده : کیپاپ! پدیده موسیقی نو ظهور معاصر ما.
فارغ از تحلیلهای ساختاری گسترش جهانی کیپاپ و ارتباطش با اقتصاد و قدرت و سیاست، یکی از وجوه مغفول توسعه این موسیقی توجه به جنبههای درونیتر و محتوایی آن است. و یا شاید به قولی گذار از فرامتن به متن موسیقی کره جنوبی و پرسش از اینکه : صرف جذابیتهای ظاهری آیدل های کیپاپ و رنگپاشی در موزیک ویدیوهای کرهای، میتواند دلیلی برای توجیه جذابیت آن باشد؟ مگر پشت این واژه ها و شکلکهای نامفهوم زبانکرهای چه مفهومی پنهان شده که میتواند پس از انتشار هر ویدیو بیش از یک میلیارد بازدید را به خود اختصاص دهد؟ کارکرد این سبک از موسیقی چیست و گرایش طیف وسیعی از " کیپاپرها" به این جریان فراگیر، با چه ادبیاتی قابل توضیح است؟
تخیل فراگیر جهانی!
یکی از اصلیترین کارکردهای رسانه در هر قالبی که باشد، کمی بیشتر در برخی رسانههای شنیداری و کمی کمتر در رسانه های دیداری، پرورش تخیل است. عبور از مرز واقعیت به عالم خیال با یک کلیک ساده بر آیکون پلی در پلیلیست موسیقی! نسبت به سایر تولیدات رسانهای-فرهنگی اعم از کتابهای کمیک، فیلم و سریال و تولیدات تصویریتر، موسیقی به دلیل موزون بودن و شنیداری بودنش، بیش از سایر پدیدهها امکان تصویرپردازی را برای افراد مهیا میکند.
تولید تصویری، چارچوب دارد و محدودیت اما صوت و صدا، نه. بنابراین وجود آزادی نسبی در قالب موسیقایی، مقوم تخیل و تصویرپردازی است. کانالهای تلگرامی کیپاپرهای نوجوانی با بیش از چندهزار دنبالکننده که دائما از رویاها و داستانهایی همراه با آیدلهای محبوبشان پردهبرداری میکنند(در صورتی که تا به حال آنها را جز از پشت اسکرین لپتاب و موبایل ندیدهاند!) موکد این گزاره هستند. از سویی دیگر، خیالورزی و نوجوانی دو عنصر جدانشدنی از یکدیگرند. انزوایی شدید ناشی از تغییرات بی امان جسمی-روانی ما بین نه تا هفده سالگی، تخیل را دری میکند به جهان ایدهآلها و موسیقی کلید این در است. شاید هم، کیپاپ!
از دوستی تا طرفداری
علاوه بر عنصر خیال، عنصر حس نیز در دوره نوجوانی مرکزیت دارد. تنشهای شدید حسی در کنار توسعه گروههای دوستی سازگار و ناسازگار، میل به خودباوری و تعریف "من"، نیاز به تعریف هویت فردی و تعین شخصی ناظر به علایق و سلایق و مصرف موسیقایی، دست به دست هم شرایطی را برای نوجوان رقم میزنند که موسیقی یکی از سپرهای حفظ " خود" در مقابل " دیگرانی" میشود که به گفته خودش، او را درک نمیکنند. دیگرانی که میتوانند گسترهای از خانواده تا غریبههای اینستاگرامی را در بر بگیرند.
در چنین شرایطی تخلیه احساسات متضاد و بعضا تقویت آنها، همچون غم، شادی، هیجان، نگرانی و اضطراب نیاز به یک ابزار مطمئن دارند که کیپاپ به واسطه تنوع مفاهیم و مضامینش به خوبی از پس آن برآمده است. در اینجا موسیقی از یک عنصر مقوم تخیل تغییر نقش میدهد و میپیچد در پوشش یک رفیق شفیق برای لحظات تنهایی و تنش و یا شاید شادی و سرزندگی. تاب آوری در متن زندگی روزمره با متن موسیقی کرهای گره خورده و این بند محکم، از نوجوان یک طرفدار پر و پا قرص ساخته است که به این سادگی ها بریده نمیشود.
جای خالی «امید»
طنین مستمر" خودت باش" و نوید به آیندهای روشن که صرفا با پذیرش خود واقعی هر کس محقق میشود، شالوده اصلی همان لغات درهم برهم و بعضا نامفهوم کرهای است که کارکرد ویژهای به این سبک نو ورود همهپسند موسیقی کرهای دادهاست. مضمونی که برای اولین بار موسیقی گروه BTS را در آلبوم " خودت را دوست داشته باش" تبدیل به اولین آلبوم غیر انگلیسی زبانی کرد که به صدر بیلبورد 200 در ایالات متحده آمریکا رسید . در جهانی که سراسر اخبار و گزارشات آن، مستمرا، خبر از بحران و جنگ و آشوب و کمبود و نبود دارد، نوجوان برای فرار از سایه سیاه ناامیدی به جهان رنگارنگ موزیک ویدیوهای کرهای پناه میبرد و چه پناهگاهی بهتر از کیپاپ؟ کیپاپ شاد و رنگ به رنگ که نه تنها از حیث ساخت هویت بصری معطوف به خود موفق عمل کردهاست، بلکه محتوایش دقیقا چیزی را هدف گرفته که باید و شاید: امید را.
به نظر میرسد خلا اصلی در این حوزه، نه تنها ضعف در حوزه تولید فرهنگی و جغرافیای آن، بلکه ضعف ناشی از در پرده بودن عنصر امید و انگیزه در بستر موسیقی ایرانی برای مصرفکننده آن است. موسیقیای که سراسر از فقدان غم یار و نبود او، ترک خانه و کاشانه و تنهایی و حزن حکایت میکند و "کاش اینجا بودی!" ترجیع بند قریب به اتفاق اکثر ترک های پاپ آن است در را برای ورورد نوجوان میبندد. تولید فرهنگی صنعتی شده که ریتم شیش و هشت برای فروش هر چه بیشتر بر مضموناش میچربد شبیه به یک تابلوی بزرگ گرد قرمز رنگ است که برای نوجوان یک مضمون ویژه دارد : ورود ممنوع!