رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه-محمدحسین نظری: «اعتراض» تم اصلی همه ی آهنگ های یاسر بختیاری در طی بیش از دو دهه فعالیت او در حوزه رپ فارسی بوده است. ورود به حوزه آسیب های اجتماعی نیاز به یک زبان مناسب داشت و یاس با هوشمندی زبان اعتراض را برای انعکاس این آسیب ها و تذکر به آنها برگزید. این البته در موسیقی چیز نسبتا تازه ای بود و پیش از این در موسیقی سنتی و پاپ ایرانی خبری از مضامین اجتماعی و روزمره های زندگی همگانی نبود. احتمالا این بنای تازه ای که یاس در رپ فارسی گذاشت با زندگی شخصی او بی ربط و نسبت نیست، چنانکه او در ترک قدیمی «چه روزای سختی رفت» به بخشی از دشواری های زندگی خانوادگی اش پرداخته است.
کارهای یاس از حیث کیفیت فنی بر کار سایر رپرهای نسل اول مثل سروش هیچکس، حسین رحمتی، بهرام نورایی و دیگران چندان برتری نداشت، اما امتیاز یاس نسبت به آنها «چارچوب»هایی بود که او در کارهایش لحاظ می کرد. یاس علاوه بر اینکه از الفاظ غیر متعارف در ترانه هایش استفاده نمی کرد، به چارچوب های ملی-میهنی هم توجه داشت و دنبال شعارهای سیاسی و به اصطلاح اپوزیسیون بازی نبود. این ملاحظات از همان ابتدا مورد انتقاد رپرهای ایرانی قرار گرفت و میان هوداران آنها اختلافاتی پیدا شد، اما استمرار این رویه نشان داد که حفظ چارچوب های اخلاقی و میهنی برای یاس موضوعیت دارد. یاس طی دو دهه نشان داد که رپ فارسی ظرفیت جدی برای انعکاس مسائل اجتماعی و فرهنگی دارد و بستر خوبی برای طرح مطالبات عمومی در قالب موسیقی است. او برای مدیران فرهنگی یک فرصت بود تا با به رسمیت شناخت یک سبک موسیقیایی و با انتقال رپرها از زیرزمین به استودیوهای صاحب جواز، بابی برای اعتراض قاعده مند باز و هزاران هوادار رپ را به حامیان و مبلغان فرهنگ و هویت ایرانی تبدیل کنند. اما به نظر می رسد انتشار «بیم» پایان این فرصت بود.
جدی ترین ترک یاس تا پیش از انتشار «بیم»، «سرکوب» بود که اواخر سال 95 منتشر شد. کار نسبتا بلندی که به خاطر کیفیت بسیار خوب ترانه اش، به سرعت سر زبان ها افتاد. مضمون غالب سرکوب، انتقاد از سیطره فردگرایی و منفعت طلبی و اعتراض به این بود که «اینجا بچه تمرین می بینه با یک لحن محکم/اول از همه یاد می گیره اون بیرون همه گرگن.» یاس از آینده مبهم جوانان شکایت می کند و بخصوص از بی توجهی به رپ دلخور است، اما با وجود اعتراض شدید به این وضع، از چارچوب های خودساخته اش بیرون نمی زند و با اشاره به تحریم ها و توصیف دشمنان ایران، به گفتارهای روشنفکرانه که در صدد توسعه خودتحقیری هستند و نسخه مهاجرت تجویز می کنند، اعتراض می کند که «میگی باید برم اینجا دیگه پوسیده/ اینجا پر از یاسه، اونجا پر از امیده/وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه هر جا بری بازم بو میده.»
سرکوب اگر چه شدیدا معترض است، ولی همچنان چارچوب های اخلاقی و ملی-میهنی را حفظ می کند، اما چنانکه یاس در همین ترک گفته «سن که میره بالا می فهمی بی مایه فطیره.» وقتی یک خواننده پرطرفدار بیست سال در زیرزمین بماند و امرار معاش از راه هنری که دارد بسته باشد و هیچ امکانی برای بروز و ظهور رسمی برای او فراهم نشود، قطعا در چارچوب هایش تجدید نظر می کند.
«بیم» از حیث چارچوب ها و ملاحظات با کارهای پیشین یاس متفاوت است. این تفاوت شاید در حد پارادایم شیفت نباشد اما مایه های سیاسی این ترک بسیار جدی است و آنچنانکه یاس اشاره می کند، ظاهرا «بند اعتراض پاره شد علنا.» دست کم ورس های 4 و 5 بیم به شدت سیاسی است و یاس با تذکر به اینکه «هر نفر بعد، نقض نفر قبله/چه فرقی داره یک با صد کاندیدا؟» می کوشد نحوی الیگارشی و فساد سیستمی را به مخاطب القا کند. یاس پیش از این معترض است، ناامید نیست. اما «بیم» ترک «ناامیدی» است. او در ابتدای ورس پنجم از «فصل آخر» می گوید و بر خلاف سرکوب حرف از مهاجرت می زند، اگر چه هنوز با زندگی در غرب کنار نیامده و معتقد است که «مهمون تو کاخ میزبان هم معذبه» و همچنان درگیر جنگ سنت و مدرنیته است.
این تغییر رویه یاس عوامل متعددی دارد و راقم سطور دنبال ساده سازی این پدیده نیست و از قضا بیم را عقب تر از کارهای دیگر او می داند، اما حتما بی توجهی متولیان فرهنگی در ایران عامل جدی بروز این انحرافات در میان هنرمندان است. آرتیست های متعهد غالبا افراد وفاداری هستند که اگر به آنها توجه شود می توانند پرچمدار یک جریان مطلوب فرهنگی باشند. اما عدم آشنایی برخی مسئولان مربوطه با حوزه های مختلف هنر و فرهنگ و همچنین بی توجهی به اقتضائات موقعیت و زمان در کنار عدم آشنایی با مزاج ایرانی برای سوزاندن فرصت ها کافی است.