به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از فارس، لابد می پرسید تفریح؟! نمازجمعه؟! عبادی-سیاسی شنیده بودیم، میعادگاه عاشقان الله بود، اما تفریحی؟! بله درست خواندید. در حین خطبه ها، مامان و بابا دل می دهند به ذکر جمعی. بچه ها اما می دانند که محل دائمی تجمع بقیه هم سن و سال هایشان کجاست. می روند همان جا که بساط نقاشی و کاردستی به پاست. غلت زدن روی چمن ها، لیزبازی روی سطوح شیب دار، آب بازی با منبع های آب، تمرین سنگ نوردی با نرده ها و… . خلاصه بچه ها در حد توان از هر فرصتی یک تهدید می سازند و می روند جلو!
مامان امروز نمی ریم؟
– نه مامان جان. امروز بابا مریضه.
– خوب ما خودمون بریم. بابا نیاد.
– نمیشه. آخه ممکنه ما هم یه ذره مریضی تو بدنمون باشه، بقیه رو مریض کنیم.
دختر چهار ساله خانواده غصه دار می شود و از اینکه امروز نمی توانند به تفریح نمازجمعه بروند، زار زار گریه می کند.
لابد می پرسید تفریح؟! نمازجمعه؟! عبادی-سیاسی شنیده بودیم، میعادگاه عاشقان الله بود، اما تفریحی؟!
بله درست خواندید. هر هفته ظهر جمعه، ساک و زنبیل را آماده میکنند و پیش به سوی نمازجمعه به راه میافتند. جزو برنامه هایی آیینی مسیر، هم خوانی سرود است. هرکس شعر درخواستی اش را می گوید و بعد به ترتیب مامان با موبایل یکی یکی سرودها را پخش می کند تا ضعف حافظه و کم آوردن نفس، خللی در همخوانی گروه ایجاد نکند.
«سلام فرمانده»، «طعم صلوات» و «عشق یعنی به تو رسیدن»، یک پای ثابت ترانه های درخواستی هستند. بچه ها در حین همخوانی چنان صدایشان را بلند می کنند که گویی می خواهند هرچه فریاد دارند بر سر آمریکا بکشند. هربار که ترانه طعم صلوات به آخر می رسد، بابا با لحن بامزه ای می گوید «صلوات بلندپسند بفرست!» مامان هربار غش غش می خندد. بچه ها اما دلیل خنده اش را نمی فهمند و برای همراهی با جمع، آن ها هم نخودی میخندند. بعد هم یک صلوات بلند دشمن شکن!
از پر بهره ترین بخش های نمازجمعه برای بچه ها، جمع آوری آذوقه شکلاتی برای مصرف یک هفته شان است. از همان صف بازرسی اولیه، تا آخر مراسم، مدام دست حاج آقا و حاج خانم های مهربان به سمت شان دراز می شود و آب نبات و شکلات است که به جیب شان روانه می شود.
دخترهای خانواده اصرار دارند که حتما با چادر و روسری در مراسم حاضر شوند. چون این طوری بیشتر از آدم بزرگ ها، خصوصا مادربزرگ ها، دلبری می کنند و علاوه بر شکلات، مدادرنگی، گل سر، عروسک کوچولو، بدلیجات، گیره روسری و… هم دشت میکنند.
در حین خطبه ها، مامان و بابا دل می دهند به ذکر جمعی. جان شان را آماده می کنند تا توصیه تقوی بهتر در وجودشان بنشیند و اثر کند. گوش تیز می کنند تا ببینند امام جمعه چه تحلیلی از اوضاع روز دارد و چه تبیینی از حوادث ارائه می دهد. گاهی هم برای دوست و آشناهایی که لابلای صف ها می بینند، سر تکان می دهند. بچه ها اما می دانند که محل دائمی تجمع بقیه هم سن و سال هایشان کجاست. می روند همان جا که بساط نقاشی و کاردستی به پاست. پسر بچه ها آن چنان در لگو بازی و کارت بازی شان غرق می شوند که وقتی نماز تمام می شود و مامان یا بابا به سراغ شان می آیند، چانه می زنند که «تو رو خدا یه کم دیگه بمونیم تا بازی مون تموم شه».
نوجوان های خانواده دلشان می خواهد در صف نماز، کنار بزرگترها بنشینند و مرزبندی شفافی با کودکان داشته باشند. گاهی موفق میشوند، گاهی هم در رفت و برگشتی بین کودکی و بزرگسالی، کمی گوش میکنند و کمی بازیگوشی می کنند. اما وقت نماز که می رسد، آنها هم در کنار بزرگترها قامت می بندند تا در خیل عاشقان الله نامشان ثبت و ضبط شود.
بچه ها از همه موقعیت های این تجمع مومنانه بهترین استفاده را می کنند. غلت زدن روی چمن ها، لیزبازی روی سطوح شیب دار، آب بازی با منبع های آب، تمرین سنگ نوردی با نرده ها و… . خلاصه در حد توان از هر فرصتی یک تهدید می سازند و می روند جلو! دیده شده اند کودکانی که اسم و شماره موبایل والدین شان به گردنشان آویزان شده بوده تا اگر در حین نماز پیشروی بیش از حد مجاز کردند و از چشم پدر و مادر زیادی دور شدند، یک مسلمانی پیدا شود و به پدر و مادرشان زنگ بزند و جماعتی را از نگرانی برهاند.
بعد از نمازجمعه، بزرگترها که روح شان جلا گرفته، آماده ادامه برنامه های تفریح و سرگرمی هستند. شاید یک بطری آب طالبی خنک از دل کلمنی در صندوق عقب ماشین سربرآورد. شاید یک بستنی فروشی منتظر شما باشد که خانوادگی بروید و در هوای گرم، کمی نفس تازه کنید. شاید هم زمستان باشد و هیچ چیز مثل یک فلاسک شیرکاکائوی داغ، حال خانواده را جانیاورد.
بعضی وقت ها برنامه ظهر جمعه همین جا به پایان می رسد. می رسید خانه، ناهاری که از قبل آماده شده را می خورید و بعد همه، خصوصا بچه ها، به خواب ناز بعدازظهر جمعه فرو می روند.
اما گاهی هم، تازه بخش دوم برنامه شروع می شود. شما و یک یا چند خانواده از دوستان و آشنایان، قرار گذاشته اید که بعد از نمازجمعه هرکس به اندازه خانواده خودش کوکو بیاورد و در یک پارک نزدیک به محل نماز، جمع شوید. ناهار ظهر جمعه را دسته جمعی در پارک صرف کنید و بعد جنگ آب پاش ها، پدرها و بچه ها را به خود فرابخواند. آب بازی در هوای گرم و بازی های توپی در هوای سرد، خوراک نشاط خانوادگی است. اگر هم نزدیک به عید و میلاد و مناسبتی باشد، می توانید ضربه ای به اقتصاد خانواده بزنید و با یک ناهار در رستوران، آن مناسبت را خاطره انگیز کنید.
بچه های کوچکتر احتمالا در همان مسیر برگشت به خواب می روند. به خانه که می رسید، لشکر فاتحان آماده یک چرت انرژی بخش است. چه لذتی دارد که هم به سمت ذکر خدا شتافته باشی، هم با خواهران و برادران دینی ات به ریسمان الهی چنگ زده باشی، هم به اندازه سوخت یک هفته، شادی و فرح به خانواده تزریق کرده باشی. قبول باشد.