وی با بیان اینکه بحث شایستگی و شایسته سالاری در اینجا مطرح نیست، عنوان کرد: چه بسا بازیگرانی که بازی قوی ندارند اما به هر دلیلی سوپراستار شدهاند و مورد توجه مخاطب قرار گرفتهاند. این میتواند به خاطر چهره یا فیزیک بدنی آنها باشد و یا مربوط به نوع تعاملشان با دنبال کنندهها در شبکه های فضای مجازی باشد. هر تهیهکننده و کارگردان عاقلی در انتخاب بازیگر چنین بازیگری را در اولویت قرار میدهد. بنابراین وقتی میبینیم حضور یک بازیگر تکرار میشود در واقع به این دلیل انتخاب او صورت میگیرد. البته این بدین معنا نیست که همه این کار را بکنند.
اکبرلو افزود: کسانی که به هر دلیلی انتخاب نمیشوند، یا دوره بازیگری آنها تمام شده و یا در یک مقطعی مورد علاقه و تمایل تماشاگر نیستند و انتخاب نمیشوند. این افراد شروع میکنند به مصاحبه و گله کردن و از وزارت ارشاد، خانه سینما یا سازمان سینمایی تقاضا دارند که به وضعیت بیکاریشان رسیدگی کنند.
وی ادامه داد: واقعیت این است که شغلهای هنری از جمله بازیگری در وزارت کار به عنوان یک شغل و صنف تعریف نشدهاند. بنابراین هرگونه تقاضایی غیر قانونی است. شما برای گرفتن یک حق باید به یک قانون استناد کنید. ازآنجایی که درحال حاضر چنین قانونی برای بازیگران وجود ندارد، بنابراین توقعاتشان از خانه سینما، وزارت ارشاد و ... معقول نیست؛ طبیعتا آن ارگان هم این کار را انجام نمیدهد.
اکبرلو تصریح کرد: اگر بازیگران و افراد شاغل در دیگر حرفههای سینما به ایجاد سندیکا و مصوب کردن بازیگری یا کارگردانی به عنوان یک شغل روی بیاورند، آن موقع میشود درباره بیکاری یا بازنشستگی صحبت کرد. تا آن زمان بازیگری مثل همه شغلهای آزاد است که چنین شرایطی دارند. بازیگران چون شاخته شده هستند میتوانند مصاحبه کنند ولی ما هزاران نفر در شغل های مختلف از جمله کارگر، تکنسین و مهندس داریم که در مقاطعی از کار بیکار میشوند یا شغل مناسبی پیدا نمیکنند و حمایتی هم دریافت نمیکنند اما، از آنجایی که جاذبه رسانهای مناسبی ندارد ما هیچوقت از شرایطشان مطلع نمیشویم. بازیگران ارزش رسانه ای دارند و ما گله مندیشان را میشنویم.
این نویسنده در ادامه بر ایجاد سندیکا برای شناخته شدن بازیگری و دیگر مشاغل هنری به عنوان یک صنف تاکید کرده و آن را تنها راه برای حمایت از بازیگران در دوره بیکاری یا کمکاری دانست.
وی افزود: با ایجاد سندیکا و صنف میتوان به موضوعاتی اینچنین فکر کرد وگرنه توقع اینکه مثلا خانه سینما برای این بازیگران مزایایی داشته باشد، معقول نیست. خانه سینما یا خانه تئاتر هزاران نفر عضو دارند و درهر مقطعی تعداد زیادی از آنها مشغول به کار نیستند. حمایت از این بازیگران نیازمند این است که خانه سینما مانند یک وزارت خانه بودجه کلانی داشته باشد تا بتواند به هر بازیگری که نقش نگرفته کمک کند. اما نه همچین بودجهای وجود دارد و نه قانونی که به پشتوانه آن بتوان به بازیگران کمک کرد. حمایت از حقوق بازیگران اگر در مسیر قانونی پیش نرود، یک نوع بی عدالتی به هزاران نفر از ایرانیانی است که به هر دلیلی در شغل خودشان بیکار هستند. نکته تاسفبارتر این است که برخی مشاغلی که صنف دارند مانند کارگران، پزشکان و... با اینکه صنفشان به رسمیت شناخته شده، موقع بیکاری یا کمکاری، حمایتی دریافت نمیکنند. در این شرایط برای حقوق بازیگران که شغل زادی است چه توقعی میتوان داشت؟
اکبرلو همچنین خاطر نشان کرد: در حرفه بازیگری به عنوان یک شغل آزاد، تا وقتی کار میکنی حق الزحمه میگیری و وقتی کار نمیکنی حق و الزحمهای هم به شما تعلق نمیگیرد. این حرف شاید تلخ و ناراحت کننده باشد اما فراتر از احساسات آدم باید معقول به قضایا نگاه کند.