مذاکره زیر سایه تهدید؛ بازی بیحاصل با اروپا/ ضعف حکمرانی معیشت مردم در درجه دوم

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی شبکه خبری ایران ۲۴، در شرایط اقتصادی کنونی، سختیهای معیشتی برای بسیاری از خانوادههای هموطنانمان ملموس است و این امر دغدغه اصلی مردم عزیز کشورمان شده است. افزایش هزینههای زندگی و کاهش قدرت خرید، زندگی روزمره را چالشبرانگیز کرده و بر رفاه خانوادهها تاثیر گذاشته است.
با این حال، باید به تلاشها و اقدامات مسئولان کشور نیز توجه داشت که در مواجهه با تحریمها، فشارهای اقتصادی بینالمللی و محدودیتهای فراوان، گامهای متعددی برای ثبات اقتصادی و حمایت از اقشار آسیبپذیر برداشتهاند. برنامهریزیهای اقتصادی و طرحهای حمایتی در جهت بهبود وضعیت معیشتی در حال اجراست و امید است با استمرار این تلاشها، شرایط برای تمامی مردم عزیز بهتر و پایدارتر شود.
در این مسیر، حمایت همگانی، توجه به عدالت اجتماعی و اولویت دادن به نیازهای اساسی مردم، کلید اصلی عبور از شرایط سخت اقتصادی است. با اتکا به ظرفیتهای داخلی و روحیه مقاومتی مردم، میتوانیم به سوی فردایی بهتر گام برداریم.
در خصوص این مهم روحالله ایزدخواه نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی روز دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ با « حضور در استودیو شبکه خبری ایران ۲۴ » درباره چالشهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی به ویژه در شرایط فعلی کشور با خبرنگار گروه سیاسی این شبکه خبری به گفتوگو پرداخت؛ ر بخشی از این گفتوگو، وی به مسئله سیاست گرانسازی اشاره کرد که مشروح این گفتوگو را در ادامه مشاهده کنید؛
ایزدخواه: ما قصد داریم با نرخ درمانی کار را جمع کنیم؛ اگر گران کنیم، پس درست میشود. کدام سیاست با گرانسازی درست شده است؟ چه چیزی را گران کردیم که درست شده باشد؟ بنزین را گران کردیم درست شد؟ ارز را گران میکنیم و همیشه هم دفاع میکنیم از گران شدن ارز، یک تئوری هم به آن میبندیم و میگوییم سیاست بازار آزاد این را القا میکند. آیا الآن درست شده است؟ کشور اصلاً سیاست گرانسازی، یک مفهوم غلطی است که در ذهن دستگاه سیاستگذاری ما سالها کار کردند و جا انداختند که آقا، بله، تنها سیاست این است که گران کنیم تا مشکل حل شود. گران کنی بهرهوری زیاد میشود، گران کنی رانت گرفته میشود، گران کنی فساد جمع میشود، گران کنی قاچاق کالا جمع میشود. کجا جمع شدند؟ آمار بدهند دوستان؛ این همه سال ما سیاست گرانسازی را از دهه ۷۰ به این سو دنبال میکنیم. دائماً کجا، کدام بخش اقتصادی ما با گرانسازی حل و فصل شده است که الآن فکر کنیم راه حل این است که نرخ را گران کنیم و همین، خودش درست شود، بهرهوریاش بالا برود، الگوی مصرف درست شود، تولید راه بیفتد.
ایران۲۴: واقعاً برنامه مشخص دولت برای معیشت مردم چیست؟ اینکه این شرایط را گره بزنند به برنامههای مذاکره که انتهای برنامه مذاکره هم فعلاً به آن جنگ تحمیلی ختم شد!
ایزدخواه: خب سؤال خوبی است که بالاخره آقا، روش تنظیم معیشت مردم چیست؟ چه کاری باید انجام داد؟ آن چارچوب اصولی که ما باید در امور معیشتی به کار بگیریم، چیست؟ اول اینکه عدالت باید اصل باشد در تنظیم معیشت؛ زیرا مردم اولین مواجههشان با حکومت در امر معیشت است، اولین جایی که مردم با حکومت مواجه میشوند تأمین آزادیشان و نان و آبشان است. پس امر معیشتی امر حاشیهای نیست، امر باری به هر جهت نیست که حالا همه کارهایمان را انجام دهیم. معیشت موضوعی اساسی است.
ایران۲۴: همین که خودتان هم میگویید، آیا موضوع گرانی را عمدی میشود حساب کرد یا ضعف ؟
واقعاً مسئلهای است که ضعف است، یک ضعف ساختاری؛ ما در دستگاه حکمرانیمان اولاً به معیشت به عنوان امر دست دوم نگاه میکنند؛ سیاستگذاران و مدیران ما به طور عرف، اینجا افتاده، یعنی در دستگاه بوروکراسی و حکمرانی ما، معیشت برایشان امر دوم و سوم است.
توجه کنید، مثلاً دولت آقای روحانی آمد گفت برجام، برجام؛ همه مشکلات را به برجام گره زد؛ رشد کشور، پیشرفت کشور، آب خوردن مردم را به برجام گره زد. این چه افراطی است؟ چرا اینقدر سماجت داریم در یک امر غلطی که بارها تجربه کردهایم؟ بس نبود، هشت سال کشور را در برجام موتور کشور را خواباندیم، رشد کشور را خواباندیم، همه را منتظر نگه داشتیم که این درخت برجام قرار است گلابی بدهد. همه را منتظر نگه داشتیم، چوبش را خوردیم، خسارت محض اتفاق افتاد، دست دشمن کاملاً رو شد، دست این کشورهای مدعی اروپایی بیخاصیت برای ما رو شد. باز الآن دوباره برگشتیم نقطه صفر مرزی.
وسط جنگ، جالب است؛ وسط جنگ داریم میگوییم آره میشود دوباره مذاکره کرد. آقا، اصلاً ما به اصول انقلاب کار نداریم، با آرمان استقلال هم کاری نداریم؛ ما دو تا، سه تا، چهار تا رفتیم با این طرف قرارداد بستیم، همه تعهدات را انجام دادیم. هرچه او خواست، یا نخواست، تو برایش انجام دادی، حسن نیت خود را اثبات کردی. بارها خود طرف ۲۰ بار گزارش داده اتمی نمیسازند. خوب، پس حالا دوباره کشور معطل گذاشتی، اقتصاد را مشروط کردی، دلار را به آن شرط گره زدی، معیشت را به آن شرط گره زدی، مذاکره. این مذاکره چه شقالقمری میخواهد انجام دهد که نکرده است؟ چه تخم دو زرده که تا حالا نگذاشته؟ چقدر دیگر باید مذاکره کنی که این اتفاق بیفتد؟
چه طور دیگر باید مذاکره کرد، وسط جنگ؟ «پالس» ضعف میدهد و میگوید من حاضر هستم مذاکره کنم. درب مذاکره بسته نیست؛ الآن این سه کشور اروپایی که هیچ هنری نداشتند توی جنگ کجا بودند؟ اینها چه حمایتی از حقوق طبیعی و اصولی ما کردند؟ یک بیانیه دادند بگویند آقا، ایران حقش نیست بمب اتم داشته باشد، یک بیانیه دادند؟ آقای آمریکا حداقل آداب معاشرت را رعایت کن؛ وسط مذاکره جنگ نکن.
یک اظهار وجود کردند به نفع ما که ما فکر کنیم اینها یک ذره مثلاً منافع بشری دارند. دوباره زیر سایه تهدید برویم پیش اینها. چی بگوییم، چی بشنویم، چی قرار است دست ما را بگیرد؟ اصلاً اروپا کجای معادله است الآن؟