چالش های فرزندخواندگی/خانواده ها چه مسولیتی در قبال سرپرستی کودک دارند؟/وظیفه بهزیستی چیست؟

پشت درهای بسته بهزیستی، کودکانی زندگی میکنند که در دل کوچکشان آرزوهای بزرگی میپرورانند و شاید پررنگترینِ آنها داشتن خانوادهای گرم و صمیمی باشد. کودکانی که هیچگاه طعم آغوش پدر و مادر را نچشیدهاند و حالا سرنوشتشان در انتظار خانوادهای است که بتواند خانهای امن و پر از عشق برایشان بسازد.
در این میان، بهزیستی نقشی حیاتی و سرنوشتسازبه عهده دارد؛ مسئولیتی انسانی که هدفش فراهم کردن خانوادهای امن و آیندهای روشن برای این کودکان است.
اما وظیفه خانوادههایی که مسئولیت این کودکان را به عهده میگیرند نیز کمتر از نقش بهزیستی نیست زیرا پس از تایید صلاحیت خانواده و اجرای پروتکلهای لازم پس از واگذاری از سوی بهزیستی، کودک دیگر بی سرپرست محسوب نمیشود و همانند هر فرزند زیستی نیازمند بهترین شرایط برای رشد و پرورش است.
البته مسیر سرپرستی خالی از چالش نیست؛ چالشهایی که چه برای خانوادههای زیستی و چه برای خانوادههای فرزندپذیر اجتنابناپذیرند.
شاید مهمترین اصل در این مسیر، مسئولیتپذیری همه عوامل مرتبط با کودک و همچنین آموزش همین روحیه به خودِ کودکان باشد تا آیندهای روشنتر در انتظارشان قرار گیرد.
در این خصوص و برای آشنا شدن هرچه بیشتر با روند واگذاری کودکان و مسئولیت خطیر بهزیستی، شبکه خبری ایران۲۴ گفتوگویی با «نسرین فرامرزی» کارشناس گروه مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان بهزیستی داشته است که در پی میآید.
فرامرزی در مورد روند تایید صلاحیت خانوادهها قبل از فرزندپذیری تصریح کرد: برنامههایی وجود دارد که قبل از واگذاری کودک به خانواده، بخصوص اگر کودک، سن بالاتری داشته باشد، اجرا میشوند، تا از شکلگیری ارتباط و پذیرش کودک و والدین منقاضی اطمینان حاصل کنیم.
وی افزود: زمانی که خانوادهها ثبتنام میکنند توسط کارشناسان متخصص فعال در حوزه فرزندخواندگی مورد مصاحبهای اولیه قرار میگیرند زیرا در برخی موارد خانوادهها بر اساس هیجانات خود تصمیم میگیرند به گزینه فرزندخواندگی روی آورند ولی در واقع شناخت و اطلاعات کافی از این موضوع ندارند.
فرامرزی ادامه داد: در فرآیند مصاحبه اطلاعات مورد نیاز در اختیار خانوادهها قرار میگیرد و به سوالات آنها پاسخ داده میشود. پس از آن تصمیم گرفته میشود که پرونده آنها در فرآیند فرزندخواندگی قرار گیرد یا نه. اما قرار گرفتن پرونده درفرآیند نیز به معنی تضمین قطعی تایید شدن آنها نیست و باید گزینههای مختلفی در موردشان مورد بررسی قرار گیرد.
این کارشناس توانمندسازی کودکان و نوجوانان گفت: به جز مصاحبه، بازدید از منزل نیز صورت میگیرد تا از خانه و افراد ساکن آن ارزیابی صورت بگیرد. بعد از آن خانواده باید توسط مراجع قانونی تایید شوند و سوءپیشینه والدین مورد بررسی قرار بگیرد و پزشکی قانونی نیز باید سلامت جسم و روان آنها را تایید کند. در کنار آنها مشاوران فرزندپذیری هم حضور دارند که والدین به آنها مراجعه میکنند و آزمونهای مورد نیاز از آنها گرفته میشود و مشاور وضعیت روحی و روانی متقاضیان را گزارش میکند.
وی ادامه داد: زمانی که حکم موقت برای کودک صادر و کودک واگذار میشود جمعی از برنامههای دیگر آغاز میشود و خانوادهها، به خصوص خانوادههایی که تجربه فرزند پروری را نداشتند با روانشناس، دورههای خاص فرزندپذیری را علیرغم مشاور پیش از واگذاری، میگذرانند.
فرامرزی در مورد پروتکلهای پس از واگذاری کودک تصریح کرد: زمانی که حکم دائم صادر میشود، نظارتهای مددکاری بعد از واگذاری نیز شروع میشود. ممکن است این نظارت بصورت پیگیریهای تلفنی و یا بصورت حضوری و بازدید منزل باشد، که در این بازدیدها چالشهایی که ممکن است کودک با خانواده خود داشته باشد بررسی میشوند. تا هم از روند مطلوب فرزند خواندگی اطمینان حاصل شود هم در صورت نیاز راهنماییهای لازم به عمل آید.
این کارشناس کودکان افزود: تا 6 ماه بعد از صدور حکم موقت کودک از سوی سازمان بهزیستی تحت نظارت کامل قرار میگیرد؛ نظارتهای مددکاری و پیگیریهای مشاوره تا زمانی که خانواده حکم دائم میگیرد برقرار است. اخذ شناسنامه کودک نیز با نظارت سازمان انجام میگیرد و کودک بعد از گرفتن حکم دائم و شناسنامه رسما به خانواده متقاضی تعلق میگیرد و به صورت قانونی دارای والدین میشود. بعد از آن هم نظارتها بر طبق جدول زمانبندی صورت میگیرد. طبیعتا ملاقاتهای بهزیستی کاهش مییابد و ممکن است در سال اول دو بار و بعد پیگیریها سالانه صورت بگیرد. در شرایط جدید نیز خانواده کماکان همراهی مشاور را دارد.
فرامرزی افزود: قطعا به خانوادهها مشاورههای کارآزموده معرفی میشوند که هر زمان خانواده دچار چالش شد با این مشاوران تماس بگیرند. در زمانی که خانواده قصد بازگو کردن حقیقت فرزندخواندگی به فرزند خود را داشته باشند این مشاوران میتوانند راهنمای بسیار مفیدی در این زمینه باشند.
وی همچنین یادآور شد: همه مراکز بهزیستی که کودکان را میپذیرد دارای روانشناس، مددکار و کارشناسان متخصص در حوزه کودکان هستند که پیگیر شرایط کودکاناند و همچنین پیگیریهای حقوقی مورد نیاز در این زمینه نیز به عمل میآید که آیا کودکان شرایط فرزندخواندگی را دارند و یا اینکه میتوان با توانمندسازی خانواده زیستی آنها، کودکان را به خانواده زیستیشان برگرداند.
وی در مورد چالشهایی که ممکن است برای کودکان واگذار شده بوجود بیاید، تصریح کرد: با این وجود یک سری چالشها پیشبینی نشده هستند؛ مانند طلاق پدر و مادر یا فوت یکی از والدین، که مخصوصا در دوران کرونا بسیار اتفاق افتاد، و چالشهایی از این دست. بهزیستی معمولا از طریق پیگیریهایی نظارتی یا توسط مشاورین از وضعیت کودک مطلع میشود و مداخله میکند. حال ممکن است یکی از والدین که از همسرش طلاق گرفته و یا همسرش فوت کرده است به تنهایی صلاحیت بزرگ کردن فرزندش را داشته باشد و کودک نیز دلبستگی و وابستگی کافی داشته باشد در این صورت این امکان برای آن والد فراهم خواهد شد تا به سرپرستی فرزند خود ادامه دهد و با مشورتهایی که با مشاوران و کارشناسان انجام میگیرد بهترین تصمیم برای آینده کودک در نظر گرفته میشود.
فرامرزی در مورد فرزندخواندگانی که ممکن است در خانواده جدید خود احساس ناامنی کنند، گفت: 2 گروه کودک وجود دارد؛ گروه اول که بسیار کم سن و سال هستند ممکن است از واقعیت فرزندخواندگی خود مطلع نباشند. در این صورت اگر کودک در خانواده احساس ناامنی کند تمام خدمات اورژانس اجتماعی که حمایتهای اجتماعی را از گروههای مختلف از جمله کودکان به عمل میآورد شامل این آنها نیز میشود. گروه دوم کودکان که بزرگتر هستند و از فرزندخواندگی خود مطلع هستند معمولا ارتباط خود را با مسئول مرکز و مددکار خود در بهزیستی حفظ میکنند و اینگونه نیست که در صورت بروز مشکل به حال خود رها شوند.
وی در خصوص نقش خانوادهها در پرورش فرزندخوانده تأکید کرد: سالانه حدود 2 هزار تا 2500 کودک به خانوادهها واگذار میشوند؛ آماری که رقم کمی نیست و نشان میدهد فرزندخواندگی موضوعی جدی و حساس در کشور است؛ بنابراین اگر صرفاً از زاویه «فرزندخواندگی» به این کودکان نگاه کنیم، قضاوت درستی نخواهد بود.
فرامرزی ادامه داد: نمونهای وجود داشت که فردی پس از ۱۷ سال زندگی مشترک با فرزندخواندهاش به بهزیستی مراجعه و اعلام کرد دیگر نمیخواهد سرپرستی او را ادامه دهد؛ در حالیکه این کودک از یکسالگی در آن خانواده رشد کرده بود. در چنین مواردی، تقصیر متوجه والدین است که نتوانستهاند فرزند خود را به درستی هدایت و حمایت کنند.
این کارشناس کودک و نوجوان تصریح کرد: واقعیت این است که چه در خانوادههای زیستی و چه در خانوادههای فرزندپذیر، جدایی والدین یا مشکلات خانوادگی امری اجتنابناپذیر است. مهم آن است که بدانیم از ۱۸ سالگی به بعد، فرد دیگر کودک محسوب نمیشود و باید مسئولیتهای اجتماعی خود را بر عهده گیرد؛ بنابراین نباید تنها با برچسب «فرزندخوانده بودن» به او نگریست زیرا در خانوادههای زیستی نیز میتوان افراد بیمسئولیت یافت. در نهایت، محیطی که والدین برای فرزند فراهم میکنند، نقش تعیینکنندهای در آینده او دارد.
فرامرزی ادامه داد: فرزندخوانده بودن هرگز نباید به معنای نادیده گرفتن استعدادها یا محدود کردن فرصتها باشد؛ همانگونه که اگر به یک فرد دارای معلولیت صرفاً از دریچه معلولیت نگاه کنیم، به او ظلم کردهایم. کودکان فرزندخوانده نیز حق دارند مانند سایر کودکان در جامعه رشد کنند، مسئولیتهای اجتماعیشان را بپذیرند و فرصت شکوفایی داشته باشند.
وی ضمن تشکر از والدینی که فرزندخواندگی کودک خود را نادیده میگیرند، افزود: خوشبختانه خانوادههایی وجود دارند که با آگاهی و عشق، پذیرای این مسئولیت خطیر میشوند؛ حتی اگر کودک از بیماری مادرزادی یا معلولیت رنج ببرد. این خانوادهها با پذیرفتن کودک همانگونه که هست، معنای واقعی پدر و مادری را به نمایش میگذارند. بیتردید، قدردانی از این خانوادهها و گسترش فرهنگ فرزندخواندگی آگاهانه، میتواند جامعه را به سمتی ببرد که همه کودکان، فارغ از برچسبها، در محیطی سرشار از عشق و مسئولیت رشد کنند.