ناشنوایان به دنبال گوش شنوا/زبان اشاره در ایران جایگاهی ندارد

23 سپتامبراول مهر روز جهانی زبان اشاره است و در ایران به دلیل همزمانی با بازگشایی مدارس اغلب آنگونه که شایسته است مورد توجه قرار نمیگیرد. این در حالیاست که اهمیت این روز بسیار بالاست زیرا افراد ناشنوا و کم شنوا نه تنها با چالشهای زیادی در زندگی روزمره روبه رو هستند، بلکه از لذت شنیدن آوای موسیقی، این نیاز عمیق روح انسان، محروم هستند.
بنابراین، توجه ویژه و آگاهی رسانی از شرایط و چالشهای آنان ضرورتی انکار ناپذیر است.
روز جهانی زبان اشاره ۲۳ سپتامبر گرامیداشته میشود؛ زیرا در همین تاریخ در سال ۱۹۵۱ فدراسیون جهانی ناشنوایان تأسیس شد و مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۷ این روز را رسماً به تقویم جهانی افزود.
هدف از این روز، توجه به اهمیت زبان اشاره بهعنوان بخشی از تنوع زبانی و فرهنگی جهان و تاکید بر حقوق ناشنوایان برای دسترسی به آموزش، خدمات عمومی و اطلاعات به زبان اشاره است. همچنین، دولتها و نهادهای بینالمللی تشویق میشوند تا زبان اشاره را در قوانین و برنامههای آموزشی و خدماتی خود بهرسمیت بشناسند.
براساس گزارش نهادهای حامی حقوق افراد ناشنوا، در حدود ۷۲ میلیون ناشنوا در سراسر جهان وجود دارد که بیشتر آنان در کشورهای فقیر و در حال توسعه زندگی میکنند و از زبان اشاره برای برقراری ارتباط استفاده میکنند.
در ایران اما، با وجود گذشت بیش از یک دهه از پیوستن به کنوانسیون بینالمللی حقوق افراد دارای معلولیت، «زبان اشاره ایرانی» هنوز در قوانین کشور بهعنوان زبان رسمی جامعه ناشنوایان به رسمیت شناخته نشده است؛ خلأیی قانونی که دسترسی میلیونها شهروند ناشنوا به آموزش، درمان، عدالت و مشارکت اجتماعی را با چالشهای جدی روبهرو کرده است. از لذت ساده تماشای یک برنامه تلویزیونی گرفته تا ارتباط با دیگران، سوادآموزی، اشتغال، هزینه تامین تجهیزات شنوایی مثل سمعک و حلزون و غیره، طیف وسیعی از حقوق ناشنوایان و کمشنوایان را شامل میشود و مسئولان هم گویی در برابر صدای آنها، ناشنوا هستند.
ناشنوایان و افراد دارای هر نوع معلولیتی باید قادر باشند مانند افراد فاقد معلولیت زندگی عادی داشته باشند، اما آیا دولت میتواند تمام نیازهای این قشر را برآورده کند؟ چه اقداماتی صورت گرفته و چالشهای اصلی افراد ناشنوا و کم شنوا به خصوص در مواجهه با بحرانها چیست؟
در این خصوص شبکه خبری ایران ۲۴ گفت و گویی با دکتر «زهرا نوعپرست» سرپرست دفتر توانبخشی آموزشی، حرفهای و توانپزشکی سازمان بهزیستی داشته است که در پی میآید:
نوعپرست درباره اهمیت زبان اشاره در زندگی اجتماعی و آموزشی ناشنوایان تصریح کرد: زبان اشاره بستر حیاتی ارتباطی یک فرد ناشنوا با جهان پیرامون است. افرادی که ناشنوایی شدید و خیلی شدید دارند با استفاده از زبان اشاره راه ارتباط و تعاملات اجتماعی را با سایر افراد جامعه ایجاد مینمایند. تا سال ۲۰۲۵، ۶۵ کشور دنیا در سطح ملی خود، زبان اشاره را به رسمیت شناختهاند.
وی در مورد چگونگی وضعیت زبان اشاره در ایران گفت: در حال حاضر به رسمیت شناختن زبان اشاره قطعی نشده است، اما اقداماتی توسط شبکه ملی ناشنوایان در کمیسیون تخصصی فرهنگی دولت در حال انجام است. در هر حال آموزش پرورش هم اقداماتی انجام داده است ولی در سازمان بهزیستی دستورالعمل مرتبط با تربیت و اعزام مترجم زبان اشاره از سال ۱۴۰۱ تهیه گردیده و امسال ردیف فعالیت بودجهای نیز به آن اختصاص داده شده است.
نوعپرست در پاسخ به این سوال که ایران چقدر از استانداردهای جهانی در زمینه دسترسی به زبان اشاره فاصله دارد، گفت: استاندارد جهانی زمانی است که زبان اشاره درهرکشور به رسمیت شناخته شود در حال حاضر ایران با داشتن «قانون جامع معلولان» و نیز متعهد بودن به کنوانسیون حقوق معلولین (CRPD) جزو کشورهایی است که گامهای موثری برداشته است.
سرپرست دفتر توانبخشی آموزشی، حرفهای و توانپزشکی سازمان بهزیستی در مورد نیازها و کمبودهای این قشر تصریح کرد: نیازهای ناشنوایان تحت پوشش بهزیستی در مراجعه به سازمان متفاوت هستند؛ در بحث آموزش میتوان به کمبود معلم رابط سر کلاسهای مدارس عادی، از کمبود وسایل کمک توانبخشی وعدم توزیع به موقع آن و فقدان پوشش بیمهای، وسایل کمک توانبخشی ونیز هزینههای درمان و توانبخشی و نبود شغل مناسب اشاره کرد. البته در زمینه ارتباطی نیز درمراجعه قضائی و مراجعه مراکز درمانی با چالش نبود حضور مترجم زبان اشاره که اهمیت دارد مواجهاند.
نوعپرست در پاسخ به این سوال که چه اقداماتی باید برای بهبود دسترسی ناشنوایان به آموزش و خدمات درمانی از طریق زبان اشاره انجام شود، گفت: با توجه به اهتمام ریاست سازمان به ابتکار راه اندازی «نهضت زبان اشاره ایرانی» و متعاقباً افزایش اعتبار برنامه تربیت اعزام مترجم زبان اشاره ایرانی آغازی برای توسعه آموزش در جریان است که مؤکداً سایر دستگاهها و نهادها نیز میبایست به این امر توجه خاص نموده و در برنامههای خود پیش بینی آموزش زبان اشاره را در دستور کار قرار دهند.
وی سازمان بهزیستی و وزارت آموزشوپرورش را متولیان اصلی این امر دانست و گفت: سازمان بهزیستی و وزارت آموزشوپرورش به عنوان متولیان اصلی این امر هستند لیکن سایر دستگاهها همچون وزارت بهداشت و درمان، علوم، ارشاد و سایر نهادهایی که محل مراجعه عموم هستند نیازمند بکارگیری مترجم میباشند؛ لذا بهزیستی و آموزش پرورش به تنهایی متولی نیستند. لازم است تا همه نهادها به اهمیت نقش زبان اشاره و مترجم آن در کنار هر گونه خدمات عمومی خود نیز بپردازند؛ بطور مثال باید در بیمارستانها فرد آشنا به زبان اشاره باشد که در صورت مراجعه مواقع اورژانس مشکل آن فرد ناشنوا را حل کند.
وی در خصوص اقدامات لازم برای آگاهی بیشتر جامعه نسبت به اهمیت زبان اشاره دارید گفت: نقش صداو سیما و رسانهها در آگاهی مردم و نقش دانشگاهها در وزارت علوم در گسترده شدن نقش وجایگاه علمی آموزشی مترجم و تربیت نیروی علمی اهمیت دارد. حمایت از تحقیقات کاربردی و نوآوریهای علمی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
نوعپرست در پاسخ به این سوال که آیا زبان اشاره باید به بخشی از آموزش همگانی تبدیل شود یا نه گفت: با توجه به اینکه آموزش امری مهم، نظاممند و حرفهای است نمیتواند ذاتاً همگانی باشد. لیکن درحد محاوره عمومی و رفع نیازهای اولیه یادگیری پایه مفید خواهد بود. استفاده از هوش مصنوعی و ابزارهای مرتبط که به طور آنی گفتار را به متن تبدیل میکند و امکان مشارکت ناشنوایان را فراهم میکند در سطح جهانی بهره گرفته میشود به طور مثال با تصویب به رسمیت شناختن زبان اشاره در برخی کشورهای اروپایی سیستمهای هوش مصنوعی اطلاعات پایه را به زبان اشاره تبدیل میکند که به ویژه در حالتهای اورژانس و بحرانها مفید است.
وی ادامه داد: در ترکیه پس از زلزله اخیر هشدارهای اضطراری و پیامهای آموزش زبان اشاره از طریق رسانه ملی پخش شد. این تجربه نشان داد که دسترسی ناشنوایان در شرایط بحرانی به زبان اشاره تفاوت بین مرگ و زندگی است. وجود دستیارهای هوشمند که پاسخ صوتی را به متن تبدیل میکنند بسیار کمک کننده بوده است.
نوعپرست افزود: در هر حال مشکلات ناشنوایان با رویکرد چند بعدی (سیاست، سلامت، فن آوری و فرهنگ) قابل حل است ومیتواند زمینه ساز رشد و ارتقا جامعه گردد که از به رسمیت شناختن زبان اشاره و گنجاندن آن در فعالیتهای همه دستگاه شروع میشود تا پیشگیری و مراقبتهای بهداشتی هم، چون غربالگری شنوایی، واکسیناسیون، درمان عفونتهای گوش به موقع و فرهنگسازی مراقبت از گوش در مقابل صداهای بلند. استفاده از فن آوری و نوآوری در ابزارهای کمک شنوایی هوشمند بسیار کمک کننده بوده ویادمان باشد که حضور فعال ناشنوایان در تصمیم گیریها و طراحیهای برنامهها به ویژه در وزارت خانهها وسازمانهای خدمات رسان اهمیت ویژهای دارد و مهمتر از آن، آگاهی و تغییر نگرش جامعه و ایجاد بسترارتقا جایگاه این عزیزان درسایر فعالیتها اجتماعی میباشد. هنوز آگاهیسازی کاملی برای خانوادهها نشده است. حتی در زمان مراجعه یک فرد ناشنوا در شرایط اورژانس به یک واحد درمانی دولتی هم حضور مترجم زبان اشاره فراهم نیست.