به مناسبت روز بزرگداشت مولانا؛ «خموش» نبود

مایه های بزرگی و پختگی در مولانا از زمان کودکی در او هویدا بود طوری که عطار نیشابوری پس از دیدار مولانا کتاب «اسرارنامه» خود را به او داد و به پدر این کودک گفت: «دیر نباشد که این فرزند آتش به جان عشاق عالم بزند».
مولانا در جوانی طلبگی پیشه کرد و منبری شد اما دیدار با عارفی شوریده به نام «محمد بن علی بن ملک داد تبریزی» مشهور به «شمس تبریزی»، انقلابی در او ایجاد کرد و افق و منظر دیگری پیش دیدگان او گشود که سبب شد «خداشناسی» و «خودشناسی» را در عنصری به نام «عشق» معنا سازد.
چنانکه در مثنوی سترگ ترین تالیف حیات بشری می فرماید:
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
مولانا در میان شاعران و عارفان ایرانی جایگاه بی بدیلی دارد و آثار وی از جمله «مثنوی معنوی» الهام بخش برای همه اعصار و زمان ها است و لفظ و معانی اشعار و دریافت های مکتوب او هیچگاه از رونق نمی افتد و پس از ۸۰۰ سال از تالیف کام مشتاقان را همواره شیرین می سازد و بیت بیت آن پرده های جهل را کنار می زند و روشنگری را نصیب می سازد.
شیخ بهایی جامع ترین معنا را در مورد مثنوی بیان داشته و می فرماید:
«مثنوی معنوی مولوی
هست قرآن به زبان پهلوی»
یا در جای دیگر در وصف مولانا تصریح می کند:
«من نمی گویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر ولی دارد کتاب»
«فیه مافیه» و «دیوان شمس» از دیگر آثار مولانا هستند که هیچگاه رنگ کهنگی نمی پذیرند.
به هر روی مولانا و اندیشه های الهی و جاودانه اش از گزند «متحجران»، «کاسبان دین»، «دین فروشان»، «خشک مقدسان» و «طالبان» هم عصر در امان نماند و وجود متعالی این یگانه همه دوران بدست چنین کسانی به ملکوت اعلی پیوست.
گرچه مولانا متخلص به «خموش» بود اما او مثنوی معنوی خود را با «بشنو» می آغازد تا جان های پاکی که «پا» در سبیل حقیقت جویی دارند، همه تن «گوش» سازد.