رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه- محمدحسین دهقانی: بیرو داستان علیرضا بیرانوند، دروازهبان تیم ملی ایران است. فیلم، داستان علیرضا را از سنین پایین او که نوجوانی شهرستانی بودهاست شروع میکند. زندگی سخت و فقر شدید خانواده او، این تصمیم را در او ایجاد میکند که کاری کند تا خانواده خود را از این وضعیت بد نجات دهد. قهرمان فیلم برای رسیدن به این هدف از فوتبال کمک میگیرد. رفتن به سراغ فوتبال برای این است که او فوتبال را عامل نجات خانوادهاش میداند و به همین جهت علاقه زیادی به فوتبال دارد. اما فیلم این عشق و علاقه را برای خود پیشفرض گرفته است. برای همین ناخواسته مخاطبین را درگیر این ابهام و پرسش میکند که شوق و اشتیاقی که قهرمان برایش اینگونه تلاش میکند، از کجا آمده است؟
فیلم با صحنه تمرین فوتبال علیرضا شروع میشود. علیرضا که شخصیت اصلی فیلم است، جوان با استعدادی است که توسط مربیان خود تحسین میشود. همین تحسین ها و امید دادنها او را در مسیر پیشرفت در فوتبال قرار میدهد. علیرضای قصه با پیشرفتها و موفقیتهای خود و تیمش میتواند خود را در قامت یک دروازهبان فوتبال تصور کند. در این میان متوجه میشویم او یک انگیزه دراماتیک نیز در دل خود میپروراند. دخترعموی او که علاقهی زیادی به او دارد مشوق و حامی او در این مسیر است. با اینکه فیلم تاکید زیادی روی عشق بین این دو نفر دارد اما نقش پدر و مادر او در این مسیر پر خطر بسیار انفعالی و کمرنگ نشان داده می شود.
پرده اول فیلم در شهرستان علیرضا میگذرد تا وقتی که علیرضا تصمیم میگیرد برای پیشرفت به تهران برود. فیلم به وضوح تهران را منشا پیشرفت نشان میدهد. فیلم تهران را مملو از انسانهایی نشان میدهد که فقط با پول سر و کار دارند. تهرانی که فرهنگ و سنت بومی مناطق مختلف را در خود هضم میکند و مهاجرین را به انسانهای بیهویتی تبدیل میکند که فقط به دنبال منفعت شخصی هستند.
فیلم با ورود علیرضا به تهران وارد پرده دوم خود میشود و تا آخر در این پرده باقی میماند. در واقع ما تا آخر فیلم شاهد صحنههایی جدا از هم هستیم که سختیهای قهرمان قصه را در مسیر موفقیت ورزشی و زندگی در تهران به نمایش میگذارد. کشمکش قهرمان برای بازی کردن در یک تیم معتبر و همچنین معضل زندگی کردن در شهری که سرپناهی برای فردی مثل او ندارد این قسمت از فیلم را تشکیل می دهند. در کشاکش این سختیها علیرضا بالاخره موفق میشود بزرگترین قرارداد خود را با یک تیم در رده جوانان ببندد. وقتی که علیرضا به یک موفقیت مالی میرسد، انتظار او برای رسیدن به دخترعموی خودش نیز به سر میرسد.
بیرو صحنههای ورزشی زیادی را در خود جای داده است اما سخت است آن را فیلمی تماما ورزشی بدانیم. دلیل آن این است که به نظر میرسد هدف اصلی قهرمان فیلم موفقیت ورزشی نیست بلکه تمام تلاش او رسیدن به درآمدی برای زندگی بهتر است. کاراکتر علیرضا ناقص است و شکل نگرفته و از همین رو انگیزهها و کنشهای او مبهم است. مسئلهای که قهرمان را به حرکت وامیدارد و تلاش او را سامان می دهد وضعیت مالی او است و قهرمان، فوتبال را به چشم یک وسیله میبیند.
فیلم فرم روایی جدیدی را پی گرفته است که تا به حال کمتر شاهد آن بودیم. این فرم روایی خاص اما نیازمند کارگردانی متناسب با خود است که در فیلم خبری از آن نیست. بیرو از لحاظ کارگردانی و تدوین یک اثر ضعیف است که داستان خود را اسیر فرمی بی هویت و پر خطا کرده است. اما رفتن فیلمساز به سمت فیلم ورزشی را باید قدر دانست. تاریخ ورزش ایران مملو از قهرمانان و پهلوانانی است که هرکدام ظرفیت های بزرگی به شمار می روند تا قهرمانان قصهها و الگوهای نوجوانان و جوانان شوند. بیرو از این جهت یک فتح باب جذاب است.