رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه اقتصاد - دانیال داودی: پس از آنکه رهبر معظم انقلاب، «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» را به عنوان شعار سال مطرح کردند، تحلیلگران و صاحبنظرانی تلاش کردند تا این شعار را شرح داده و راه تحققش را نشان دهند. برخی با تاکید بر عبارت «دانشبنیان» در شعار، بر ضرورت تقویت شرکتهایی که در صنایع با تکنولوژی بالا (high tech) تاکید کردند. عدهای از تولید ثروت از دانش و فروش دانش و فناوری به عنوان یک محصول سخن گفتند. اما آیا شعار سال به این موارد اشاره دارد!؟ نگارنده معتقد است اگر شعار، «تولید دانشبنیان، تولید اشتغالآفرین» بود، در بخش دانشبنیان ماجرا، همهی این موارد را شامل میشد اما عبارت «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» با همان اسلوبی که آیتالله خامنهای(حفظهالله) بر آن تاکید داشتند، معنای دیگری دارد. ایشان بر تقویت تولیدی تاکید دارند که «دارای دو خصوصیت باشد: یکی اینکه اشتغالآفرین باشد، یکی اینکه دانشبنیان باشد.» اما این تاکید، چه الزاماتی برای سیاستگذار ایجاد میکند؟
وقتی شعار سال را درست بخوانیم، میبینیم تاکید شعار بهطور همزمان روی دو ویژگی «اشتغالآفرین» و «دانشبنیان» است. بنابراین هر شرکت دانشبنیانی که بر تقویت اشتغال متمرکز نباشد و معلوم نباشد دقیقاً قرار است کدام خلاء بخشهای اشتغالآفرین اقتصاد را پر کند، از موضوع بحث خارج است. بدیهی است که نگارنده نمیگوید این شرکتهای دانشبنیان نباید باشند و مثلاً نباید به آنها مجوز داد! بلکه مسئله آن است که آن شرکتها در اولویت حمایتهای دولت نیستند. منابع دولت محدود است و اگر بخواهد به طور موثر از بخشهایی حمایت کند، ناگزیر است دست به گزینش بزند. نگارنده پیشتر در یادداشتی با عنوان «سناریوی مطلوب حمایت از تولید» که مبتنی بر یک پژوهش علمی بود، توضیح داده است که کدام بخشها اشتغالآفرین هستند و کدام بخشها اگر چه ارزش افزودهی بالایی ایجاد میکنند، اما اشتغالآفرین نیستند.
بهطور مثال بخشهای «زراعت، باغداری و جنگلداری»، «ساختمان» و «حملونقل، انبارداری و ارتباطات» در اقتصاد ما اشتغالآفرین هستند. بنابراین شعار سال به ما میگوید باید چنین بخشهایی مورد حمایت قرار گیرند. مهمترین حمایت نیز آن است که باید شرکتهای دانشبنیانی که میتوانند متکی بر دانش، بهرهوری را در این بخشها بالا برده و هزینهها را کاهش دهند، توسط دولت –و به طور خاص، معاونت علمی ریاست جمهوری- مورد حمایت قرار گیرند. این روزها به دلیل قیمت بالای دلار، دستمزد واقعی در ایران به نسبت سایر کشورها پایین است. پس به طور طبیعی –دستکم در بازارهای داخلی– کالای ایرانی توان رقابت با کالای ترک، چینی و ... را دارد. حال اگر در این بخشها به روشهای دانشبنیان، هزینهها کاهش پیدا کنند و بهرهوری افزایش پیدا کند، قدرت رقابت بیشتر خواهد شد. بنابراین از طریق گسترش بازارهای داخلی و خارجی، شاهد بزرگ شدن این بخشها در اقتصاد خواهیم بود.
به پرسشی که در مقدمه مطرح شد، بازگردیم. برای آنکه شعار سال –به همان معنای مد نظر رهبر انقلاب- محقق شود، سیاستگذار باید الزاماتی را مراعات کند. از جمله اینکه دو برابر شدن شرکتهای دانشبنیان باید هدفمند باشد. حمایت از هر دانشبنیانی، خوب نیست. در سال جاری، تمرکز باید روی شرکتهایی باشند که در بخشهای اشتغالآفرین، به بهبود بهرهوری و کاهش هزینهها کمک میکنند. حتی شرکتهای دانشبنیانی که میتوانند مبتنی بر دانش و پژوهش، خدمات مشاورهی بازاریابی بینالمللی به تولیدکنندهی ایرانی ارائه کنند، باید تقویت شوند. شرایط اقتصاد ایران، خاص است و نمیتوان با الگوهای رایج بازاریابی بینالمللی کار کرد. باید دانش بومی صادرات غیرنفتی، تولید شود. نتیجه آنکه صاحبنظران میتوانند با این ایدهی رهبر انقلاب –که البته مشابه نظر برخی از اقتصاددانان بزرگ ایرانی نیز هست- مخالف باشند و آن را نقد کنند؛ چه اینکه این آزادی وجود دارد و اتفاقاً چنین گفتوگوهایی، لازمهی پویایی محیطهای علمی و سیاستگذاری است اما تفسیر به رای شعار سال و مثله کردن آن در مقام تبیین یا تغییر ماهیت آن در مقام سیاستگذاری و اجرا اخلاقی نیست.