جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
در آستانه انتشار خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در سال 78 به روایت بخش‌هایی از محتوای این کتاب پرداخته‌‌ایم. مشروح این روایت را در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۱۲۴۵۰
۲۳ خرداد ۱۴۰۱ | ۱۲:۰۵

به گزراش رسانه بهمن به نقل از تسنیم؛ بسیاری از وقایع مهم دو دهه‌ اخیر با وجود اهمیتی که درتاریخ سیاسی ایران دارند، آن‌گونه که باید روایت نشده‌اند، به نحوی که اگر کسی بخواهد در مورد تاریخ دهه 70 و دهه 80 شمسی مطالعه‌ای داشته باشد به جز تعداد محدودی اثر که عمدتا با نگاه جانبدارانه نوشته شده‌اند منبعی دیگر برای مطالعه پیدا نمی‌کند. در چنین شرایطی کار معدود چهره‌های سیاسی چون مرحوم هاشمی‌رفسنجانی که خاطرات روزنوشت خود را با نگاه صادقانه و به همراه شرح جزئیات ثبت کرده‌اند بسیار ارزشمند می‌شود. ایشان روزانه‌نویسی منسجم را از ابتدای سال 60 شروع کرد و این کار را تا پایان عمر خود یعنی 19 دی 1395 ادامه داد. از این جهت شاید بتوان گفت ما در تاریخ مکتوب ایران، کمتر شخصیت سیاسی را می‌توانیم پیدا کنیم که چنین مداومتی بر وقایع‌نگاری داشته باشد. تاکنون 18 جلد از مجموعه خاطرات روزانه مرحوم هاشمی‌رفسنجانی منتشر شده است که این 18 جلد شامل خاطرات ایشان از دوران مبارزه تا پایان سال 1377 هجری شمسی است و آخرین جلد از مجموعه خاطرات هاشمی که مربوط به روزنگاری‌های سال 78 ایشان می‌شود نیز در روزهای آتی با عنوان «حضور و انصراف» منتشر خواهد شد. از آنجایی که سال 78 حوادث مهمی همچون ماجرای کوی دانشگاه تهران و انتخابات مجلس پنجم را در خود جای داده مرور خاطرات هاشمی‌رفسنجانی در این سال می‌تواند کمک خوبی به تکمیل پازل تاریخ درمورد این حوادث بکند. یکی از مواردی که در خاطرات روزنوشت نیمه دوم دهه 70 هاشمی‌رفسنجانی نمود بیشتری می‌یابد انتقاد پی‌درپی وی به عملکرد دولت اصلاحات است. علت این امر را می‌توان در حضور پررنگ چهره‌های رادیکال جناح چپ در دولت خاتمی یافت. حضوری که فضا را برای درپیش گرفتن رویکردی منتقدانه علیه دولت سازندگی بازتر کرده و بر شدت تنش بین دو جناح سیاسی افزوده بود. در چنین فضایی حمایت عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات از نشریات چپ بر تنش سیاسی افزوده و کار را تا توهین به مقدسات در این نشریات جلو می‌برد. در آستانه انتشار خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در سال 78 به روایت بخش‌هایی از محتوای این کتاب پرداخته‌‌ایم. مشروح این روایت را در ادامه می‌خوانید.

حضور و انصراف؛ بررسی خاطرات رمزگشای هاشمی رفسنجای

  چالش هاشمی با قوه قضائیه بر سر مساله فائزه
یکی از بخش‌های محوری خاطرات هاشمی‌رفسنجانی در این سال مربوط می‌شود به حواشی توقیف روزنامه زن به مدیرمسئولی فائزه هاشمی. نخستین شماره این روزنامه در مرداد 1377 با سردبیری ابراهیم نبوی منتشر شد، اما حواشی روزنامه زن و تخلفات گسترده آن باعث شد عمر این روزنامه به یک سال هم نرسد، آن‌گونه که در پاورقی کتاب حضور و انصراف آمده است روزنامه زن به‌دلیل انتشار پیام تبریک نوروزی فرح پهلوی، ابتدا در بهمن ۱۳۷۷ به‌مدت دو هفته و بار دیگر در ۱۷ فروردین ۱۳۷۸ برای همیشه توقیف شد. در مساله روزنامه زن مطابق دست‌نوشته‌های روز 17 فروردین‌ماه خود هاشمی نیز معتقد بوده، انتشار پیام نوروزی فرح پهلوی و چاپ کاریکاتوری موهن پیرامون حکم دیه امری خطا بوده است اما با وجود این، وی  برخوردی جدی با دخترش فائزه ندارد بلکه در مواردی از فائزه در برابر منتقدان نیز دفاع می‌کند، در همین رابطه می‌شود به خاطرات هاشمی در روزهای 20 و 21 فروردین‌ماه 78 مراجعه کرد. در 20 فروردین‌ماه یک هفته پس از توقیف روزنامه زن خطیبان نمازجمعه چند شهر در خطبه‌های خود به انتقاد از محتوای این روزنامه پرداخته بودند. در میان انتقادات صورت‌گرفته به محتوای روزنامه زن، هیچ‌کدام به اندازه سخنان آیت‌الله یزدی، رئیس وقت قوه قضائیه در نمازجمعه تهران باعث ناراحتی خانواده هاشمی نمی‌شود. هاشمی در واکنش به این انتقادات در دست‌نوشته‌های 20 فروردین‌ماه خود بدون اشاره به اشتباهات روزنامه زن، انگیزه اصلی خطبای نمازجمعه از انتقاد به روزنامه زن را تقلیل می‌دهد به ناراحتی خطبا از همکاری دخترش فائزه با مخالفان آنها.
ظاهرا فشار خانواده هاشمی در ماجرای روزنامه زن آنقدر زیاد است که او انتقاد از رهبری را نزد رئیس قوه قضائیه می‌برد. شرح این انتقاد در خاطرات بیست‌وسوم فروردین‌ماه هاشمی این‌گونه آمده است: «شب میهمان رهبری بودم. درمورد مساله روزنامه زن و فائزه، از اقدام ایشان انتقاد کردم. ایشان گفت دستور تعطیلی را برای جلوگیری از آسیب‌رسیدن به حیثیت شما و خودم و انقلاب داده‌ام و گفتند مطرح کردن مساله در نمازجمعه توسط آقایان [محمد] یزدی و [محمدعلی] موحدی‌کرمانی، درست نبوده و قرار شد ضمن توقیف بودن روزنامه، جلوی مسائل جنبی گرفته شود.»
گلایه شفاهی هاشمی‌رفسنجانی از یزدی در نزد رهبر معظم انقلاب و پاسخ ایشان به وی باعث نمی‌شود خانواده هاشمی دست از انتقاد به رئیس وقت قوه قضائیه بردارند، بعد از این دیدار عفت مرعشی، همسر هاشمی نیز خود مستقلا با نگارش نامه‌ای خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای دست به انتقاد از رئیس قوه قضائیه می‌زند. در این نامه مرعشی می‌نویسد: «چیزهایی که امروز درباره دخترم فائزه هاشمی و روزنامه زن در جامعه می‌گذرد، حیرت‌آور و گیج‌کننده است و آقای هاشمی هم توضیحات کافی به ما نمی‌دهند.» مرعشی نیز همچون همسرش معتقد است: «منتقدان فائزه هاشمی به‌دنبال تسویه‌حساب سیاسی با او هستند.» و در بخشی از نامه به رهبری می‌نویسد: «بعضی‌ها می‌گویند این ظلم‌ها به‌خاطر مواضع سیاسی فائزه است که در اثر همکاری با کارگزاران و موضع‌گیری در بعضی مسائل مهم سیاسی در روزنامه زن، جناح خاص را عصبانی کرده.»
در روز 30 فروردین‌ماه آن‌گونه که در خاطرات هاشمی آمده است، رهبر انقلاب پاسخ نامه عفت مرعشی را می‌دهد: «آقای [سیدعلی‌اصغر میر] حجازی از دفتر رهبری آمد. جواب عفت را آورد که آیت‌الله خامنه‌ای با خط خودشان، خطاب به عفت نوشته‌اند. عفت پریروز یک نامه مفصل توسط منصوره خانم- همسر رهبری- برای ایشان فرستاده. در نامه از عملکرد و روش دادگاه انقلاب و آقایان [محمد] یزدی و [محمدعلی] موحدی [کرمانی] و بعضی از نمایندگان و بعضی از رسانه‌ها انتقاد کرده است و نیز خبر داد که رئیس دادگاه انقلاب را به‌خاطر تخلف از دستور رهبری درخصوص عدم تعرض به شخص فائزه، سرزنش‌کرده‌اند.»
رهبری در پاسخ نامه مرعشی مانند سخنانی که در جلسه 23 فروردین‌ماه به هاشمی گفته بودند باز هم به نوعی تکرار می‌کنند و ضمن محکومیت توهین‌های صورت‌گرفته به خانواده هاشمی از اصل قانون نیز دفاع می‌کنند: «بسم الله الرحمن الرحیم، خانم محترم، نامه شما را ملاحظه کردم. از تأثر و تألم روحی شما به‌خاطر آنچه در پی تعطیلی روزنامه زن پیش آمده است، بسیار متأسفم. مطمئن باشید که من به کمترین اهانت ناروا برای خانواده شما که وابسته به برادر بسیار عزیز و ارجمندم جناب آقای هاشمی است، راضی نیستم. توقیف آن روزنامه، چون دستور مقام قضایی هست، باید در برابر آن تمکین کرد. به اعتقاد من، این پیشامد به نفع مدیره آن نیز بوده است. شاید بعضی‌ها بخواهند به‌عنوان طرفداری از ایشان، مقاصد دیگری را دنبال کنند، ایشان باید مراقب چنین سوءاستفاده‌هایی نیز باشند. از خداوند متعال، برای شما خیر و صلاح و رحمت و برکت مسألت می‌کنم. والسلام علیکم، سیدعلی خامنه‌ای.»

  روایت هاشمی از 18 تیر 1378
وقایع کوی دانشگاه 78 و اعتراض دانشجویان به توقیف روزنامه سلام یکی از مهم‌ترین بحران‌های سیاسی دولت اول خاتمی است که تاکنون روایت‌های متفاوتی از آن شنیده‌ایم. هاشمی‌رفسنجانی نیز در خاطرات سال 78 به شرح این ماجرا و رویدادهای مرتبط با آن می‌پردازد. اواخر 17 تیر، نخستین جرقه‌های تظاهرات زده شد. رفسنجانی در خاطرات خود از آن شب می‌گوید: «حدود 100 نفر از دانشجویان، در کوی دانشگاه تهران، اقدام به تظاهرات علیه مصوبه مجلس درمورد مطبوعات و توقیف روزنامه سلام کردند و بدون مجوز به خیابان‌ها رفته‌اند که مواجه با برخورد پلیس و حزب‌الله شده و درگیری‌های تندی شروع و تا لحظه نوشتن- ده‌ونیم شب 18 تیر- به‌صورت پراکنده و متناوب ادامه دارد و جمعی مجروح و جمعی بازداشت شده‌اند.»  
با بالا‌گرفتن آشوب‌ها در کوی دانشگاه، ملاقات‌های عده‌ای از مسئولان کشور برای اظهارنگرانی با هاشمی شروع نیز می‌شود. آن‌گونه که در کتاب حضور و انصراف آمده است، شنبه 19 تیر، احمد احمدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نزد هاشمی می‌رود و از سیاست‌‌های فرهنگی سیدمحمد خاتمی که به این‌گونه انحرافات میدان می‌دهد، انتقاد می‌کند. سه روز بعد از این دیدار نیز، یعنی 22 تیر علی لاریجانی، رئیس سازمان صداوسیما به ملاقات هاشمی می‌رود. خبر از شروع شورش درمقابل دانشگاه تهران می‌دهد و اظهارنگرانی می‌کند. درنهایت از هاشمی می‌خواهد که سخنرانی برنامه تجمع فردا در دانشگاه تهران را بپذیرد؛ اما هاشمی نمی‌پذیرد. آنطور که هاشمی گفته عصر هم قرار بوده، مسیح مهاجری، مشاور اجتماعی رئیس‌جمهور و مدیر روزنامه جمهوری اسلامی به ملاقاتش برود اما اطلاع داده به‌خاطر حمله شورشی‌ها به ساختمان اداری روزنامه جمهوری اسلامی و شکستن شیشه‌ها، نمی‌تواند آنجا را ترک کند. هاشمی از ظهر تا شب 22 تیر را آکنده از شورشی‌ها در چندین مرکز و نقطه در جنوب و مرکز تهران توصیف می‌کند، به‌طوری‌که چند بانک و اتومبیل و ساختمان را به آتش کشیده‌اند.

رهبری قائل به تفکیک حساب دانشجویان از اغتشاشگران بودند
دیدارهای هاشمی با مسئولان مختلف در رابطه با غائله کوی دانشگاه به این دو مورد خلاصه نمی‌شود، وی پس از این وقایع برای صحبت درباره حوادث اخیر کوی دانشگاه و آشوب‌ها چندباری خدمت رهبری می‌رسد. او در خاطرات 27 تیر خود پیرامون یکی از این دیدارهای نکات قابل‌تاملی می‌گوید: «آیت‌الله خامنه‌ای، نظرشان این است که حساب آشوب‌های خیابانی را باید از حساب تحرکات اولیه دانشجویی جدا کرد، ولی به تخلف افرادی از دانشجویان که در آشوب‌ها موثر بوده‌اند، باید رسیدگی‌ کرد. گفتند، آقای خاتمی از موضع ضعف همکاری می‌کنند و مشکلی با ایشان ندارند، ولی از امثال تاج‌زاده‌ها دفاع می‌کنند که به ایشان تذکر داده شده.»
در این ملاقات ظاهرا آنگونه که هاشمی می‌گوید رهبر انقلاب انتقاداتی نسبت به ترکیب هیات رسیدگی به واقعه کوی هم داشته‌اند؛ ترکیبی که یک‌طرفه و با ملاحظات سیاسی بوده است.

  حاج‌قاسم سلیمانی؛ نویسنده نامه فرماندهان سپاه به خاتمی
حواشی مرتبط با واقعه کوی دانشگاه فقط خلاصه به رویدادهای 18 تا 22 تیرماه نمی‌شود، درست زمانی‌که کمی از التهابات سیاسی واقعه کوی دانشگاه فروکاسته می‌شود، روزنامه‌های آزاد و کیهان با انتشار نامه محرمانه فرماندهان سپاه به خاتمی، توجه‌ها را از غائله کوی دانشگاه و مسببان آن می‌گیرند و به سمت دیگری منحرف می‌کنند. هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات خود از فضای روز انتشار آن نامه، یعنی دوشنبه 28 تیر 78 می‌گوید: «نامه 24 نفر از فرماندهان سپاه به رئیس‌جمهور، دیروز در روزنامه کیهان و امروز در روزنامه آزاد منتشر شده و بحث‌های جدی در جامعه ایجاد کرده است» هاشمی در خاطرات 31 تیر خود نامه فرماندهان سپاه را کمک به دولت خاتمی می‌داند و می‌نویسد که خبر انتشار نامه فرماندهان سپاه، در رسانه‌های جهانی به‌نفع خاتمی تمام شده و باعث توجیه موضع او در محکوم‌کردن آشوب‌ها و دستور تنبیه آنها شده است.
هاشمی البته در خاطراتش به یک سوال مهم هم جواب می‌دهد، از زمان انتشار این نامه در 29 تیر 78 تاکنون همواره این سوال درمیان کنشگران سیاسی مطرح بوده است که نویسنده نامه فرماندهان سپاه به خاتمی چه کسی است، با مرور دست‌نوشته‌های هاشمی در روز دوشنبه 29 شهریور 1378 می‌توانیم پاسخ این سوال را پیدا کنیم: «سردار [قاسم] سلیمانی، فرمانده نیروی قدس آمد. درمورد نامه‌ای که فرماندهان سپاه، چند هفته پیش به آقای [سیدمحمد] خاتمی، [رئیس‌جمهور] نوشتند و سروصدای زیادی به پا کرد، توضیحی داد. گفت، تصمیم همه بوده، ولی به قلم خود او نوشته شده و هدف سیاسی نداشته‌اند و قبل از نوشتن، از آقای خاتمی وقت خواسته‌اند که تذکرات را خصوصی بگویند؛ چون وقت نداده، نوشته‌اند. گفت، فردی با اهداف جناحی، آن را به روزنامه جوان داده که مورد اعتراض و شکایت فرماندهان است.»
از بین امضاکنندگان نامه فرماندهان سپاه به خاتمی، تنها سردار قاسم سلیمانی با هاشمی‌رفسنجانی دیدار نداشته، محمدباقر قالیباف نیز بعدها نزد هاشمی می‌رود. هاشمی نیز در خاطرات 13 مهر خود با اشاره به مشی قالیباف، اقدامات او را اینچنین توصیف می‌کند: «سردار [محمدباقر] قالیباف، فرمانده نیروی هوایی سپاه آمد. گزارشی از تحولاتی که در نیرو ایجاد کرده است، داد. خلبانی را آموخته و تحولی در آموزش به وجود آورده و ابتکارات خوبی در صنایع موشکی و سیارکردن موشک‌هایی با بُرد بلند ایجاد کرده است. فیلمی از پرتاب موشک شهاب سه نمایش داد و طرح‌های آینده را گفت؛ فرمانده لایقی است و در جنگ و سازندگی، خیلی کمک بود.» غائله کوی دانشگاه به اینجا البته ختم نشد، هاشمی در خاطرات خود به روایت‌هایی از مسببان این اتفاق می‌پردازد، مثلا می‌گوید جواد مقصودی، رئیس ستاد نمازجمعه تهران به‌طور جداگانه اطلاعاتی ارائه داد که خود چپی‌ها هم در تخریب کوی دانشگاه دست داشته‌اند. یا در جایی دیگر از خاطرات خود در 19 مرداد می‌نویسد: «آقایان امیر تهرانی و جواد اکبریان، از وزارت اطلاعات آمدند و خبر از کشف شدن توطئه‌ای که دانشجویان کرده بودند، با مخفی کردن دو، سه نفر دانشجو، برای ادعای کشته شدن آنها [در حادثه 18 تیر کوی دانشگاه] و ایجاد ناراحتی در مردم و نیز توطئه‌ای شبیه این از سوی انجمن اسلامی دانشگاه شیراز علیه وزارت اطلاعات و شناسایی عوامل آتش‌سوزی مدرسه صدر اصفهان که از وابستگان به جناح چپ بوده است.» هاشمی البته در 30 مرداد نیز به توطئه‌ای که جناح چپ علیه سپاه کرده، اشاره می‌کند: «بعضی‌ها از عدم تعمیر خرابی‌های کوی دانشگاه، اظهار نگرانی‌ کردند و آن را توطئه‌ای از سوی وزارت علوم و... برای زمینه‌سازی تحرکات دیگر دانشجویان در ماه مهر معرفی کردند و نیز [آقای رحیم صفوی]، فرمانده سپاه گفت که اطلاع دارد، جناح چپ مشغول توطئه است، برای اینکه بر سر سپاه، همان سرنوشت وزارت اطلاعات و ناجا [= نیروی انتظامی] را بیاورد و مشخصا از افرادی مثل [سعید] حجاریان و [غلامرضا] ظریفیان، مشاور رئیس‌جمهور و معاون وزیر علوم نام برد.» همچنین در این‌باره در خاطرات 28 شهریور هاشمی نیز می‌خوانیم: «عصر آقای [سید ابراهیم] رئیسی، رئیس [سازمان] بازرسی‌کل‌کشور آمد؛ اخیرا حکم ادامه کار گرفته است. از بیانیه کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی [درمورد حوادث کوی دانشگاه]، اظهار ناراحتی ‌کرد و گفت، فعالیت‌شان به تایید اعضا[ی ‌کمیته] نرسیده و خود عباد [= علی ربیعی]، با دستور آقای خاتمی، [رئیس‌جمهور]، این مضامین را آورده و یک‌طرفه است؛ مقصران اصلی که شروع‌کننده بوده‌اند، محکوم نشده‌اند، ولی نیروی انتظامی و [انصار] حزب‌الله، محکوم شده‌اند. ایشان هم از ادامه وضع موجود و به‌خصوص انتخابات مجلس، اظهار نگرانی کرد و راه چاره را منحصر به فعال‌شدن من می‌داند.»

  علی لاریجانی؛ مهم‌ترین مشاور هاشمی
اگر قرار باشد از این حدود 20جلد خاطرات روزانه مرحوم هاشمی تا سال 77 که به‌صورت عمومی منتشر شده است، چند شاخصه مشترک را نام ببریم، بدون‌شک یکی از آن شاخصه‌‌ها «مشاوره‌»های مرحوم هاشمی‌رفسنجانی به مقامات و صاحب‌منصبان از طیف‌های مختلف سیاسی است. مشاوره‌هایی کوچک و بزرگی که نقش پررنگ آن در یادداشت‌های روزانه تمامی این سال‌ها دیده می‌شود. چهره‌‌ها و مسئولانی که عمدتا پیش از عهده‌دار شدن مسئولیت در دولت اصلاحات یا حتی ورود به جایگاه‌های حاکمیتی، تجربه کار با مرحوم هاشمی در مجلس، دولت یا مجمع‌ تشخیص مصلحت نظام را در کارنامه خود داشته‌اند. می‌توان جدی‌ترین دلایل مراجعه این افراد به مرحوم هاشمی را در دو بعد خلاصه کرد؛ یک، نزدیکی آیت‌الله هاشمی به رهبر انقلاب و دو، سابقه هشت‌سال ریاست بر قوه مجریه و حدود 9سال ریاست در قوه مقننه. شاید به همین جهت هم هست که در خاطرات روزنوشت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، مکررا شاهدیم که مراجعان، پیش از مطرح کردن خواسته یا مساله موردتوجه‌شان به بزرگداشت دوران هشت‌ساله سازندگی و قدردانی از آقای هاشمی به‌دلیل خدمات وی به کشور در آن بازه زمانی می‌پردازند. حتی در مواردی برخی مقامات مراجعه‌کننده به دفتر مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، علاوه‌بر تاکیدی که روی خدمات دولت سازندگی دارند، از آنچه به گفته‌ خودشان کم‌لطفی طرفداران دولت اصلاحات نسبت به خدمات دولت هشت‌ساله مرحوم هاشمی است، انتقاد می‌کنند، مثلا آیت‌الله هاشمی در یادداشت روز شنبه، 19 تیر 78 خود بعد از اشاره به اصل مطلبی که احمد احمدی، یکی از اعضای وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی برای انتقال آن مطلب به مرحوم هاشمی مراجعه کرده است، می‌نویسد: «از بی‌‌صفایی نیروهای حامی دوم خرداد (اشاره به حامیان دولت مستقر) هم انتقاد داشت که ثمرات سازندگی من را در افتتاح پروژه‌های جدید و بهره‌گیری از تولیدات صنعتی می‌برند، بدون اظهار قدردانی از دوران سازندگی و برعکس، تبلیغات منفی علیه سازندگی در روزنامه سلام (روزنا‌مه‌ای که به مدیرمسئولی سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها و در حمایت از دولت خاتمی منتشر می‌شد) را می‌‌بینیم.» این دست موارد را مکررا در خاطرات مرحوم هاشمی می‌بینیم. نکته مورد توجه اما همانطور که پیش‌تر گفته شد، سهم‌ «مشورت‌»‌ دادن‌‌ها و البته در بخش‌هایی از خاطرات روزانه، «مشورت گرفتن‌ها»ی آیت‌الله است. اهمیت این مساله زمانی پررنگ‌تر می‌شود که بدانیم این رفت‌وآمدها و جلسات مقامات با مرحوم هاشمی در دفتر کوشک یا مجمع تشخیص مصلحت نظام، در فاصله کمتر از یک‌سال تا انتخابات مجلس ششم صورت می‌گرفت. انتخاباتی که در آخرین روزهای بهمن سال 78 برگزار شد و همانطور که در ابتدا به آن اشاره کردیم، مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در آن انتخابات، علی‌رغم تلاش‌ رسانه‌‌ها و جریانات چپ عمدتا حامی دولت اصلاحات برای جلوگیری از رای آوردن او، سرانجام وارد مجلس شد. درکنار سهم دعوت‌های جریانات و افراد مطرح سیاسی از مرحوم هاشمی برای شرکت در انتخابات که در جای خود محل بحث و تامل است، باید تحولات کوچک و بزرگ رخ داده در فاصله زمانی دوم خرداد سال 76 تا موعد ثبت‌نام نامزدهای انتخابات مجلس ششم را هم در تصمیم هاشمی برای ثبت‌نام موثر دانست. نکته‌ای که درباره دعوت جریانات و افراد شاخص سیاسی از مرحوم هاشمی برای شرکت در انتخابات بیش از هرچیز جلب‌توجه می‌کند، پاسخ واحد آقای هاشمی به اکثر این درخواست‌ها و دعوت‌‌هاست. پاسخی منفی که مرحوم هاشمی در توضیح دلایل آن در عمده خاطرات به قانع نشدن مخاطبانی که توضیحات وی را شنیده‌اند هم اشاره می‌کند. در این میان‌ اما چند چهره شاخص هستند که مرحوم هاشمی هربار در خاطرات روزانه‌اش‌، شرح درخواست آنان از او برای شرکت در انتخابات آن سال را با تفصیل بیشتری مورد اشاره قرار داده است. یکی از این چهره‌های شاخص، علی لاریجانی، رئیس وقت رسانه ملی است. اگر مرحوم هاشمی درباره درخواست سایر مسئولان برای بازگشت او به قوه مقننه به یک گزاره که آن آقا یا آن خانم با فلان سمت چنین درخواستی را مطرح کرد و من جواب رد دادم بسنده می‌کند، درباره درخواست علی لاریجانی اما ترجیح می‌دهد این درخواست را با شرح و تفصیل بیشتری در یادداشت‌های روزنامه ثبت کند. برای نمونه آیت‌الله هاشمی، در روز شنبه، 28 فروردین 78 بعد از اینکه به اظهار نگرانی علی لاریجانی نسبت به روند امور کشور اشاره می‌کند، از آقایان واعظ‌طبسی، رحیم‌صفوی، ذوالقدر و نویسی هم به‌عنوان افرادی که دغدغه‌هایی مشابه دغدغه‌های مطرح‌شده از سوی لاریجانی را داشته‌اند، نام می‌برد. هاشمی در شرح مطالب مطرح‌شده از سوی رئیس وقت صداوسیما می‌نویسد: «آقای [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما] آمد و با اظهار نگرانی شدید از روند امور کشور، پیشنهاد نمود که من به فکر چاره‌جویی باشم و گفت، در جمع‌شان پس از بررسی، به این نتیجه رسیده‌اند که غیر از من، کسی نیست که بتواند امور را سامان دهد.» هاشمی همچنین اشاره‌ای هم به دغدغه‌ لاریجانی برای قدرت گرفتن نیروهای مستقل در انتخابات پیش‌روی مجلس می‌کند و می‌نویسد: «[لاریجانی] تاکید داشت که حزب استقلال، زودتر اعلان وجود کند، برای جذب نیروهای مستقل که بتواند در انتخابات مجلس کارساز باشد. گفتم، من هنوز بر همان سیاست عدم پذیرش مسئولیت‌ها باقی هستم.» تلاش‌ و مشاوره‌های علی لاریجانی با هدف مجاب کردن هاشمی رفسنجانی برای حضور در انتخابات مجلس به این مورد محدود نمی‌شود. او همچنین مهر همان سال و در فاصله کم‌تر از پنج ماه تا انتخابات، باری دیگر به بهانه انتقاد از بیانیه جامعه روحانیت مبارز علیه سیدمحمدخاتمی، رئیس‌جمهور وقت به دفتر هاشمی می‌رود. مرحوم هاشمی در یادداشت روز چهارشنبه، 14 مهر 78 درباره این جلسه‌ و آنچه میان او و لاریجانی می‌گذرد نوشته است: «آقای علی لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما] آمد. از بیانیه تُند [جامعه] روحانیت مبارز علیه آقای [سیدمحمد] خاتمی، [رئیس‌جمهور] انتقاد نمود و گفت، این بی‌سیاستی، باعث نجات چپ‌ها با مظلومیت‌نمایی از مخمصه نمایشنامه نشریه [دانشجویی] موج شد.» هاشمی همچنین درباره جمع‌بندی لاریجانی از نتیجه بیانات رهبری در نماز جمعه 9مهر بر پایگاه اجتماعی جناح چپ این‌گونه می‌نویسد: «[لاریجانی] گفت اظهارات رهبری در نماز جمعه هم به‌نفع جناح چپ و ضرر جامعه روحانیت مبارز شد و بهره‌گیری وسیعی می‌کنند (جناح چپ).» علی لاریجانی در اینجا، مجددا در نقش یک مشاور، از مرحوم هاشمی می‌خواهد که در انتخابات مجلس ثبت‌نام کند. او همچنین در ادامه تلاش‌هایش برای مجاب کردن هاشمی، به یک نظرسنجی هم اشاره می‌کند. مرحوم هاشمی این مکالمه نسبتا طولانی‌اش با لاریجانی را در ادامه یادداشت این‌گونه روایت می‌کند: «با اظهار نگرانی از وضع مجلس آینده، اصرار کرد که من نامزد شوم و مساله تشکیل حزب استقلال [= اعتدال و توسعه] را پیگیری کرد؛ موافقت کردم که اقدام کنند. گفت در یک نظرسنجی ابتدایی، [جامعه] روحانیت مبارز حدود 20 درصد، [حزب] کارگزاران [سازندگی]، کمی کمتر از 20 درصد و [مجمع] روحانیون مبارز، حدود 15 درصد آرا [در انتخابات مجلس ششم] را دارند.» با گذشت بیش از چهارماه از این دیدار لاریجانی و هاشمی‌رفسنجانی، رئیس وقت رسانه ملی این‌بار در فاصله حدودا 60 روزه تا انتخابات مجلس ششم و بعد از پخش مصاحبه هاشمی از تلویزیون است که به ملاقات وی می‌رود. لاریجانی این‌بار هم با دستی پر از آمار و نظرسنجی‌ها با هاشمی وارد مکالمه می‌شود. مرحوم رفسنجانی در یادداشت روز چهارشنبه یک دی 78 دراین‌خصوص می‌نویسد: «دکتر [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما] آمد. نظرسنجی درباره انتخابات را آورد که با فاصله از دیگران جلو هستم. فائزه بعد از من است. گفت مصاحبه [مطبوعاتی و رادیوتلویزیونی] دیروز قوی بوده در دو بخش دیشب و امشب از تلویزیون پخش شده است.» هاشمی همچنین با اشاره به بازه‌ای که این مصاحبه در آن از رسانه ملی پخش شده است، می‌نویسد: «[لاریجانی گفت] مورد استقبال افکار عمومی قرار گرفته، ولی مخالفان عصبانی‌اند؛ من‌جمله آقایان احمد توکلی و مجید انصاری، [به‌خاطر ممنوعیت تبلیغات انتخاباتی برای نامزدها] اعتراض کرده‌اند.» با مطالعه این چند بخش از خاطرات روزانه مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در هفته‌ها و روزهای منتهی به انتخابات پرحاشیه و مهم مجلس ششم، فارغ از اینکه چه افرادی با چه نیت و غرضی در دعوت از وی برای بازگشت به قوه مقننه از یکدیگر سبقت می‌گرفته‌اند، توجه به نقش کلیدی چهره‌هایی مثل علی لاریجانی در تصمیم مرحوم هاشمی برای پا گذاشتن به عرصه رقابت برای رسیدن به کرسی‌های تهران در مجلس شورای اسلامی، از نکات مهم ثبت‌شده در خاطرات سال 78 هاشمی‌رفسنجانی است.

  خاتمی موافق رفتن مهاجرانی بود؟
عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی یکی از چهره‌های سیاسی مهم آن سال‌هاست که در خاطرات سال 78 هاشمی‌رفسنجانی نیز بارها به نام وی اشاره می‌شود، عملکرد مهاجرانی در وزارت ارشاد دولت هفتم در موارد متعددی با اعتراضات گسترده حتی از سوی برخی مراجع تقلید که اصلاح‌طلبان رابطه خوبی با آنها داشته‌اند همراه بوده ‌است.
در بخشی از کتاب «حضور و انصراف هاشمی‌رفسنجانی» شرح برخی از این اعتراضات آمده است. به‌عنوان مثال هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات روز 29 فروردین خود نقل می‌کند، آقایان [لطف‌الله] صافی، [ناصر] مکارم [شیرازی]، [سیدموسی] شبیری [زنجانی] و [محمد] فاضل [لنکرانی]، جلسه مشترک برقرار کرده‌اند و اولین اقدام آنها، نامه چهار امضایی به رهبری بوده در اعتراض به وضع فرهنگی و اقتصادی دولت که آیت‌الله خامنه‌ای هم به آقای خاتمی داده‌اند. نامه اعتراضی این 4 مرجع تقلید به مذاق خاتمی خوش نمی‌آید و مطابق دست‌نوشته‌های هاشمی‌رفسنجانی در همین روز انتقادات مراجع به خاتمی باعث تندی وی شده است.  دو روز پس از انتشار این نامه مجلس پنجم مهاجرانی را استیضاح می‌کند، اما این استیضاح با دفاع قوی مهاجرانی و نقد‌های بعضا خام‌دستانه منتقدان شکست می‌خورد، با وجود ابقای مهاجرانی در وزارت ارشاد اما باز هم حواشی مدیریت وی در این وزارتخانه راهبردی ادامه می‌یابد حواشی که باعث می‌شود در مواردی اقشار مختلف مردم در اعتراض به عملکرد وزیر ارشاد دست به تحصن و تظاهرات بزنند، درنتیجه این اعتراضات گمانه‌ها در مورد استعفای وزیر ارشاد بالا می‌گیرد. مطابق خاطرات 21 مهرماه هاشمی‌رفسنجانی شخص خاتمی نیز شاید در مقطعی خیلی بی‌میل نبوده که هزینه‌های اضافی وزارت ارشاد را کل دولت نپردازد، هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات خود می‌نویسد: «شب، آقایان [محسن] نوربخش، [عطاءالله] مهاجرانی، [محمدعلی] نجفی و [اسحاق] جهانگیری، برای مساله محاکمه آقای عبدالله نوری و مشکل آقای مهاجرانی ‌آمدند. گفتم، رهبری از هر دو نفر ناراضی‌اند و آمادگی دخالت ندارند. آقای مهاجرانی گفت، به آقای خاتمی پیشنهاد استعفا داده، ولی ایشان نپذیرفته است. گفتم، عکس این را به من گفتند و اظهار اطمینان‌کردندکه آقای خاتمی به شما پیشنهاد استعفا داده و شما نپذیرفته‌اید و گفته‌اید، اگر رهبری بگوید استعفا می‌دهم. گفت، گزارش نادرست به رهبری داده‌اند و حدس زدند که آقای خاتمی گفته‌اند...»

  دفتر خاتمی اتاق فرماندهی رادیکالیسم
جناح چپ که در دوران ریاست‌جمهوری هاشمی تا حد زیادی به انزوا رفته بود، با پیروزی محمد خاتمی در انتخابات هفتم ریاست‌جمهوری پشتوانه سیاسی پیدا می‌کند، پشتوانه‌ای که به این جریان جسارت می‌دهد در راستای کسب امتیازات بیشتر سیاسی اقدامات رادیکال انجام داده و فضایی متشنج ایجاد کنند. کنش رادیکال اصلاح‌طلبان در سال78 که منتهی به انتخابات مجلس ششم است، شدت بیشتری نیز می‌یابد. نکته جالب‌توجه از این فضای ملتهب این است که اتاق فرماندهی آن در دفتر خاتمی، رئیس‌جمهور وقت قرار داشته است. هاشمی دراین‌باره در خاطرات روزنوشت خود در دوم مرداد78 نوشته است: «آقای [حمزه] کرمی، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس‌جمهور آمد. از مدیریت کشور و به‌خصوص مدیریت دفتر آقای خاتمی، انتقاد شدید داشت و گفت، آقایان [محمدعلی] ابطحی، خسرو تهرانی، [مصطفی] تاج‌زاده، محمدرضا خاتمی، [سعید] حجاریان و [محسن] امین‌زاده، در دفتر جلسه مرتب دارند و بخشی از آن تشنج‌ها، زیرسر آنهاست و فکر می‌کنند با تشنج می‌توانند امتیاز بگیرند.»
به روایت هاشمی وزارت کشور دولت خاتمی همچنان در تکاپوی جهت دادن به انتخابات مجلس به‌نفع جریان چپ است، مثلا ماجرای ترور سعید حجاریان و فضاسازی رسانه‌ای علیه علامه‌مصباح یکی از اقدامات تشنج‌زایی است که هاشمی در خاطرات خود به آن اشاره می‌کند: «آقای جنتی از وزارت کشور شکایت نمود که بنا دارد، بسیاری از نامزدهایی را که مطابق قانون، عدم صلاحیت‌شان روشن است، رد نکند، برای اینکه بار شورای نگهبان را سنگین‌تر کند و گفت، به رهبری و رئیس‌جمهور شکایت کرده، ولی هنوز نتیجه‌ای نگرفته است. آقای [قربانعلی] دُری [نجف‌آبادی] هم ظهر امروز، همین مشکل را گفت و استمداد کرد.» ماجرای ترور نافرجام سعید حجاریان این دستاویز را دراختیار جریان چپ قرار می‌‌‌‌‌دهد که در یک راهبرد رسانه‌ای مشترک با بی‌بی‌سی‌فارسی دست به اتهام علیه افراد مختلف زده و از آن بهره‌جویی سیاسی کنند. اصلاح‌طلبان در جریان این ماجرا دادن اختیار کامل نیروی انتظامی به خاتمی را مطالبه می‌کنند. هاشمی در این‌باره در روزنوشت 26اسفند می‌نویسد: «تبلیغات سهمگین بر محور ترور آقای [سعید] حجاریان علیه آقای [محمدتقی] مصباح [یزدی] و محافظه‌کاران ادامه دارد. رادیو بی‌بی‌سی، دیشب از قول [محمد] سلامتیان، تحلیلی ارائه داد که خواستار گرفتن امتیازات واقعی از رهبری برای آقای خاتمی شد؛ مثل اختیارات کامل نیروی انتظامی و... این تحلیل، احتمالا با هماهنگی بعضی از جریان دوم خرداد داخلی باشد.» یکی دیگر از اتفاقاتی که در سال78 به فضای متشنج سیاسی دامن می‌زند ماجرای سخنرانی وزیر خارجه وقت آمریکا درمورد ایران و حمایت جناح چپ از صحبت‌های وی است. هاشمی در خاطرات اسفندماه خود از محتوای سخنرانی آلبرایت را این‌گونه روایت می‌کند: «[خانم مادلین آلبرایت]، وزیر امور خارجه آمریکا، امروز در سخنرانی مفصلی، برای حل اختلافات آمریکا و ایران و ایجاد رابطه، اظهار تمایل کرده و ضمنا به‌عنوان اظهار حسن‌نیت و حمایت از دولت، اجازه ورود پسته و فرش و خاویار ایران به آمریکا را اعلان کرده و ضمنا بر مواضع سابق آمریکا درمورد اتهام ایران به حمایت از تروریسم و تلاش برای تهیه سلاح اتمی و مخالفت ایران با صلح خاورمیانه تاکید کرده و وجود قدرت‌ اصلی در دست رهبری را مورد اعتراض قرار داده و نیز وضع حقوق‌بشر در ایران را زیر سوال برده است.» آن‌طور که هاشمی در ادامه روایت کرده این سخنان مورد استقبال جریان چپ قرار گرفته و این جریان اظهار مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا را مثبت تفسیر می‌کند و به‌خصوص روی اعتراف او به بدرفتاری آمریکا با ایران در جنگ ایران و عراق و در کودتای 28مرداد و وعده آزاد شدن ورود پسته و خاویار و فرش ایران به آمریکا تکیه می‌کنند و جریان مقابل از نکات منفی آن می‌گویند.

  مشورت به روحانی با ته‌مایه تحقیر!
یکی از چهره‌های پرتکرار دیگر در ملاقات‌های مرحوم هاشمی در سال 78 حسن روحانی است. دبیر شورای عالی امنیت ملی در ملاقات‌های پرتعداد خود با هاشمی هم از سیاست خارجی می‌گوید، هم سیاست داخلی. روحانی که در این مقطع کم‌وبیش نگران عملکرد دولت در اقتصاد است دغدغه‌هایش را به هاشمی منتقل می‌کند و از سوی دیگر تلاش دارد او را به صحنه انتخابات بیاورد، از طرف دیگر برای کنش‌های سیاسی خود هم از هاشمی مشورت می‌گیرد. در این میان هاشمی بعضا از موضع بالا و شاید تا حدودی تحقیرآمیز از روحانی یاد می‌کند، شبیه همان سخنرانی مشهور بعد از رئیس‌جمهورشدن روحانی در سال 94 که هاشمی گفت: «رای آقای روحانی سه درصد بود و حمایت من باعث شد به بالای 50 درصد برسد.» هاشمی اینجا هم در سال 78 در خاطرات روز پنجم آبان اشاره می‌کند که با شورای نگهبان هماهنگ کرده که آزمون خبرگان را از روحانی ساده بگیرد!
عصر دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. گزارشی از دیده‌ها و مذاکرات سفر به مالزی و ژاپن داد؛ تحت‌تاثیر پیشرفت‌های آنهاست. برای شرکت در انتخابات [مجلس ششم] مشورت کرد. تاکید به شرکت کردم و نیز شرکت در انتخابات خبرگان، به‌جای نماینده سمنان که مرحوم شده را صلاح دانستم؛ قرار شد کمک کنم که شورای نگهبان در امتحان سختگیری نکند.

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: