رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه اجتماع - محمد دیبا: اوایل نیم سال دوم تحصیلی سال ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بود که اعلام شد قرار است اصلاحاتی در برگزاری مهمترین امتحان تحصیلی کشور یعنی کنکور اعمال شود. کنکوری که در سالهای اخیر درگیر بی عدالتی ها و معضلات زیادی بوده است. از سوالات غیراستاندارد تا هدایت تحصیلی نه چندان مطلوب و حتی به وجود آوردن چیزی به نام مافیای کنکور. اگر چه این نگرش، مبنای منطقی دقیقی ندارد اما خیلی از جوانان و خانواده ها به این امتحان به چشم تنها شرط موفقیت فرزندانشان نگاه می کنند. این موضوع حتی منجر به پدیده ای دیگر شد و آنهم خودکشی کنکوری ها است. حال امتحانی که فقط یکی از راه های رسیدن به آینده ای بهتر است مبدل به مسئله ی مرگ و زندگی شده. اما چرا؟
تاریخچه مختصر کنکور
تا دهه ۴۰ شمسی، دانشگاه های کشور آزمون های ورودی مختص خود را داشتند. این روند تا زمانی ادامه یافت که گرایش به رشته پزشکی افزایش یافت و اولین آزمون سراسری در این رشته برگزار شد. سال ۱۳۴۲ اولین کنکور ایران نیز برگزار شد که به علت انتقاد بسیاری از چهره های فرهنگی آموزش و پرورش ادامه نیافت و مجددا به روال سابق بازگشت.
بعد از انقلاب و در دهه ۶۰ اما تحولات بنیادینی در این زمینه رخ داد. تحولاتی که کنکور را تغییر داد و تبدیل به یکی از مهمترین اتفاقات سالیانه کشور کرد. دانشگاه های آزاد تاسیس شد، متقاضیان کنکور افزایش یافت و تحصیلات عالیه آرام آرام جایگاه خود را میان ملزومات زندگی هر فرد پیدا کرد. تا جایی که در کنکور سال ۱۳۸۱ یک میلیون ۸۰۰ هزار نفر شرکت کردند که رکورد بیشترین مشارکت تاریخ این آزمون است.
کنکور هر سال مهم تر و سخت تر می شد و این موضوع بستری برای کسب سود های چند هزار میلیاردی پدید آورد. این غول در هر مرحله بزرگتر و قوی تر می شد و اکثریت نوجوانان در رویارویی با او آسیب پذیر تر. سخت گیری های عجیب، افسردگی ها و آسیب های اجتماعی دیگری که خیلی از نوجوانان را در این مبارزه تسلیم ساخت.
از سوی دیگر به دلیل اشباع شدن بسیاری از تخصص ها، فرصت های شغلی کاهش چشمگیری یافت و تخصص هایی که روزی ضامن رفاه افراد متخصص بود؛ تبدیل به مدرکی بی ارزش و اتلاف وقت شده بود.
اصلاح یا سر هم بندی؟
فرض کنیم مصوبه شورای عالی فرهنگی درباره کنکور۱۴۰۲ تغییر نمی کرد و تمام و کمال اجرا می شد. دروس عمومی حذف می شدند و تاثیر معدل قطعی، به ۶۰ درصد افزایش می یافت. فارغ از نتایج منفی که می توانست داشته باشد؛ مانند رواج بیشتر تقلب در امتحانات نهایی، سخت تر شدن سوالات تخصصی و جا ماندن بیش از پیش دانش آموزان طبقات محروم از این رقابت، چه تاثیر ماهُوی بر مقوله کنکور و آموزش عالیه داشت؟
زمانی که ساختار هدایت تحصیلی علاقه و توانایی های افراد را نادیده می گیرد و مفهومی موهوم به نام رشته های پولساز را اولویت قرار داده است. افراد زیادی در دانشگاه درس می خوانند که ذوق و استعدادی در رشته خود ندارند و از همه مهمتر فرصت های شغلی مرتبط با تخصص ها به اندازه کافی وجود ندارد، چند تغییر در دفترچه آزمون و حذف و اضافه کردن دروس چه تاثیر مثبتی برای عموم دانش آموزان خواهد داشت؟
کنکور باید اصلاح شود و در آن شکی نیست؛ اما اصلاح کنکور وجوه مختلفی را در بر خواهد گرفت. از سویی باید به سوی کاربردی سازی تحصیل حرکت کنیم؛ بدین معنا که مهارت محوری در نظام تحصیلی ما جای مطالب نظری بیش از حد را بگیرد. یا تقاضای رشته های خاص مدیریت شود و دوگانه رشته پولساز-بی آینده شکسته شود. سطح سوالات و منابع آن استاندارد باشد تا رقابت کنکور، طبقاتی نشود. اقداماتی از این دست می تواند کنکور را اصلاح کند و نه فقط مصوبه هایی که گاه فقط چند درصد آنها اجرایی می شود.
| انتهای پیام |