رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه_محمدحسین نظری: استاد سید ضیا موحد اخیرا مطالبی درباره ه.ا سایه مطرح کردهاند و کسانی نظر ایشان را پسندیدهاند. موافقت یا مخالفت با نظر کسان آزاد است و نمیتوان بابت اظهار نظر بر کسی خرده گرفت، اما بد نیست بدانید که آقای موحد از دهه ۷۰ و ۸۰ سوابقی در این نحوه مواجهه با افراد و آثارشان دارند که مشهورترین آنها جنجال بر سر آل احمد و محمود حسابی و دعوایش با شفیعی کدکنی بر سر شاملوست. باز البته هیچکدام اینها عیب نیست و ایشان در مقام یک صاحبنظر مختارند که درباره دیگران حرف بزنند و کسانی هم حق دارند بپسندند، اما مطالبی که درباره سایه گفتهاند خلاف است.
موحد مدعی است که درباره سایه اغراق کردهاند اما معلوم نیست چه کسانی و به چه منظوری چنین کردهاند. سایه نه قبل و نه پس از انقلاب هیچ موقع مورد اقبال محافل رسمی نبوده و بلکه مهجور و محدود بوده است. غیر از آن هم دیدیم که پس از مرگش به خاطر تمایلات چپ او چهها گفتند و نوشتند و چطور رطب و یابس بافتند. سایه اما یک جا بزرگ داشته شد و آن هم نزد مردم بود. شعر سایه بر خلاف ادعای موحد مورد اقبال عام و خصوصا نسل نو قرار گرفت. امروز کمتر کسی را میتوان یافت که اقلا ارغوان سایه را نشنیده باشد و اگر عامل محبوبیتِ او_یا آنچنانکه موحد میگوید اغراق درباره او_چند پاره شعر باشد، چطور میتوان اهمیت او را منکر شد؟
چرا از میان اینهمه، به سایه و شعر او اقبال شده در حالی که میتوانست نشود چنانکه به موحد و شعر او نشد؟ آنطور که راقم سطور بخاطر می آورد، آقای موحد ۵ ۶ دفتر شعر دارند، اما چند نفر اشعار او را دیدهاند، چند نفر میدانند شاعر است و از میان دوستداران او چند نفر ضیا موحد شاعر را میشناسند؟
همچنین استاد محترم در فرازی دیگر به جایگاه سایه در میان شاعران تذکر دادهاند. این قلم باور دارد که سرآمد غزلسرایان معاصر شهریار است، اما اگر بنا باشد از میان معاصران رقیبی برای سایه بتراشد حتما سراغ حسین منزوی میرود. سیمین بهبهانی و رهی معیری هر چند در سرودن غزل چیرهدست بودند، اما در طبع شعری، قطعا ذوق سایه را نداشتند.
باز استاد موحد مدعی تقلید ابتهاج از سعدی و حافظ است. هر چند نیماییهای سایه دوست داشتنی تر از غزلهای اوست و به نظر می رسد در این سبک او از ۵ نفر سرآمدان است، اما کسی حرف از تقلید سایه میزند که یا غزلهایش را نخوانده و در قضاوت عجله کرده و یا مسائل غیر فنی را در نظرش دخالت داده است؛ چه حتی سایه متقدم نیز بر خلاف برخی از معاصرانش دنبال تقلید نبوده است. اما اگر منظور از تقلید، تاثیرپذیری است، کدام غزلسرا و بلکه شاعرِ پس از سعدی و حافظ میتواند تاثیرپذیری از آنها را منکر شود و آیا مگر اساسا چنین چیزی ممکن است؟
راقم سطور آرزو می کرد آقای موحد این مطالب را در حیات سایه طرح کنند و بابی برای گفتگو بگشایند که چنین نشد، اما استاد محترم بپسندند یا نه، برغم انبوه مدعیان شعر، سایه حقیقتا《شاعر》بود. اما اینکه شاعر کیست و چه میکند و شعر چیست، مطلبی است که باید در آن تامل کرد.
|انتهای پیام|