در گفت‌ وگوی اختصاصی با ایران ۲۴؛

جهانگیر الماسی: مستاجرم، درآمد ندارم و نمی‌گذارند کار کنم/اولویت سینما «پول» شده است

جهانگیر الماسی: مستاجرم، درآمد ندارم و نمی‌گذارند کار کنم اولویت سینما «پول» شده است
بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون گفت: بعد چند دهه فعالیت در سینما، تئاتر و تلویزیون، مستاجر هستم، درآمد ندارمو در سینما هم نمی‌گذارند کار کنم.
کد خبر : ۳۰۷۹۳

جهانگیر الماسی روز دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ در گفت وگوی اختصاصی با شبکه خبری ایران ۲۴ افزود: پس از ۶ دهه فعالیت هنری در وضعیت معیشتی دشواری به سر می‌برم و ششم گروی هشتم است! با این وجود با چیز‌هایی که از بچگی در خانواده، مدرسه و اجتماع یاد گرفتم و تربیت شدم، سعی کردم چشمم دنبال مال دیگران نباشد، اخلاق‌مدار باشم و حرمت نگه دارم.  

وی افزود: پس از چند دهه فعالیت در سینما، تئاتر و تلویزیون، مستاجر هستم. درآمد ندارم. در سینما هم نمی‌گذارند کار کنم! اما زندگی همچنان زیبایی‌های خود را دارد و زیستن با وجود تمام سختی‌ها ارزشش را دارد. این نگاه باعث می‌شود نه تنها زندگی را تحمل کنیم بلکه از آن لذت ببریم.  

بازیگر سریال «هزاردستان» با انتقاد از شرایط کنونی سینمای ایران ادامه داد: امروز خوب که نگاه می‌کنم، می‌بینم بسیاری از کسانی که نه شایستگی هنری دارند، نه هنر دارند و نه درک و سواد هنری، ولی توفیق مالی بسیاری کسب کرده‌اند. شرایط زیست اجتماعی هنر و هنرمندان نباید اینگونه می‌بود که من و امثال من که عمرمان را پای هنر واقعی گذاشتیم و بر کیفیت و آفرینش صحیح متمرکز بودیم فارغ از پیشرفت و تمرکز بر مسائل مالی، اکنون این وضعیت ما باشد که همچنان در ۷۶ سالگی مستاجر هستم.

الماسی در ادامه گلایه‌های خود از شرایط مالی گفت: اکنون شرایط به گونه‌ایست که نمی‌توان حتی به راحتی میوه یا گوشت خرید. بجز موارد دعوتی، آخرین باری که با هزینه شخصی به رستوران رفته‌ام را یادم نمی‌آید، نه اینکه این مساله برای من اولویت داشته باشد بلکه می‌خواهم عمق فاجعه را عرض کنم. اکنون مالک منزل استیجاری گفته که یا باید ماهی ۶۵ میلیون تومان اجاره بدهی یا واحد را تخلیه کنی. شاید باورتان نشود کل رهن من برای این خانه ۵۰ میلیون تومان است که البته ۱۵ سال پیش این رهن را به صاحب ملک دادم و آن زمان رقم بسیار بالایی بود و هر سال با تورم و بی ارزشی پول، رهن من هم بی‌ارزش‌تر شد، چون نداشتم به آن اضافه کنم.

بازیگر فیلم سینمایی «شبح کژدم» در مورد بازیگران امروز سینما عنوان کرد: خوب و با دقت به چهره و نمای کلی بازیگران موفق امروز سینما نگاه کنید! چه می‌بینید؟ آیا می‌توانید بجز معدود بازیگران با کیفیت نسبی، از بین این همه سوپراستار، یکی را در حد و اندازه و استاندارد بازیگری واقعی تعریف کنید؟ حالا ببینید همین‌ها چقدر در همین مارکت سینما پول‌های هنگفت به دست آورده‌اند! نسلی بودیم که تمام تمرکز ما بر روی کار و هنرمان بود ازاین رو به دنبال مساله مالی نبودیم به جز در حد امرار معاش، اما امروز اولویت سینما پول است و کسی که وارد این عرصه می‌شود سعی می‌کند خود را به شرایطی مجهز کند تا بتواند به درآمد آنچنانی برسد و به همین خاطر است بحث کیفی هنر به شدت افت کرده است.

الماسی به موضوع شرایط جنگ ۱۲ روزه و همبستگی ملی ایرانیان و ناراحتی از شرایط پیش آمده برای مهاجرین افغانستانی اشاره کرد و تصریح کرد: ورای تمام مسائل این روزها، باید شرایط وخیم و اسف‌باری که طی چند دهه جنگ برای برادران افغانستانی تحمیل شده را در نظر بگیریم. امپریالیسم و نظام‌های سرمایه‌داری مسبب اصلی ظلمی هستند که بر مردم این سرزمین تحمیل شده است و ما باید در برخورد با آنها با حرمت و خویشتنداری رفتار کنیم.

بازیگر فیلم سینمایی «آوار» در پاسخ به این سوال که از نهاد‌های همچون سازمان سینمایی، صندوق اعتباری هنر، معاونت هنری وزارت فرهنگ و معاونت سینمایی مساعدتی به عمل آمده یا نه گفت: از همه این نهاد‌ها تشکر می‌کنم. همیشه با دلسوزی و دغدغه پیگیر کار هنرمندان پیشکسوت بوده‌اند. آقای پوراحمدی مدیرعامل صندوق اعتباری هنر یکی از شایسته‌ترین و دلسوزترین مسولینی است که در جای درست قرار گرفته است. همچنین آقای رائد فریدزاده که دغدغه‌مند تمام اهالی سینما است.

الماسی گفت: کل درآمد من حقوق بازنشستگی است که ماهیانه هنفت میلیون تومان دریافت می‌کنم. صندوق اعتباری هنرهم یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برایم واریز می‌کند. این کل درآمد ماهیانه من است. در حال حاضر هیچ‌گونه فعالیت و درآمد هنری ندارم. البته درآمد غیر هنری هم ندارم، چون من کل عمرم فقط یاد گرفتم در حوزه هنر فعالیت کنم و به غیر از این کاری بلد نیستم.

بازیگر سریال «کوچک جنگلی» افزود: تا سال گذشته پیگیر تایید دو فیلمنامه بودم که هیچکدام به سرانجام نرسید و نگذاشتند کار کنم. اکنون تنها آرزویم در ۷۶ سالگی این است که من که دیگر توان خرید خانه ندارم، کاش مسولین خانه‌ای به من می‌دادند که بعد از مرگم، لااقل خیالم راحت باشد که همسرم بدون خانه و سرپناه نباشد.

| ارسال نظر