>

بحران آب و یک روایت از شکاف طبقاتی/«تهران» در آستانه یک تحول تاریخی

بحران آب و یک روایت از شکاف طبقاتی «تهران» در آستانه یک تحول تاریخی
توانایی یا ناتوانی در خرید یک منبع آب، به جدیدترین شاخص تعیین کننده شکاف طبقاتی در پایتخت بدل شده است. در حالیکه خانواده‌ های پردرآمد با صرف هزینه‌های کلان امنیت آبی خود را تضمین می‌کنند، خانوار‌های کم‌درآمد در محله‌های حاشیه‌ای، نخستین قربانیان قطعی شبانه آب هستند و توان مالی برای مقابله با آن را ندارند.
نویسنده : محمد ارفع
کد خبر : ۳۵۱۴۹

به گزارش شبکه خبری ایران۲۴، در پاییزی نه چندان خنک تهران، مردمی که نگران گرم کردن خانه‌هایشان بودند، امروز با تهدیدی عمیق‌تر رو‌به‌رو شده‌اند: تشنگی.

بحران آب تهران از مرز هشدار گذشته و به مرحله اضطرار رسیده است. این گزارش، روایتی است از زندگی در شهری که قطره قطره آبش را می‌شمارد.
شهر در حالت تعلیق به سر می‌برد. از یک سو، مسعود پزشکیان رئیس جمهوری، با صراحتی بی‌سابقه از احتمال تخلیه پایتخت سخن می‌گوید، اگر وضعیت بارش‌ها بهبود نیابد.

از سوی دیگر عباسعلی آبادی وزیر نیرو از برنامه‌های دولت برای کاهش فشار آب در ساعات شب خبر می‌دهد. این سخنان، که پیش از این در حد گمانه‌زنی بود، امروز به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

در میانه این آشفتگی رسمی، زندگی روزمره تهرانی‌ها به شکلی نامحسوس در حال دگرگونی است. در شمال شهر، ساکنان مجتمع‌های لوکس با وجود توان مالی، از تهیه منابع ذخیره آب عاجزند، چون قطعات یدکی در بازار یافت نمی‌شود. در جنوب شهر، خانواده‌هایی که هنوز از شوک اقتصادی ناشی از تورم جان سالم به در برده‌اند، حالا با هجوم جدیدی از هزینه‌های غیرمنتظره رو‌به‌رو شده‌اند.

آقای دانایی مدیر یک مجتمع مسکونی در منطقه نارمک، داستان نمایانی از این بحران است.

وی که مسئولیت مدیریت یک ساختمان چهار طبقه با هشت واحد مسکونی را بر عهده دارد، هفته‌هاست درگیر محاسبات پیچیده مصرف آب و هزینه‌های سرسام‌آور نصب منبع ذخیره شده است. 

دانایی در این باره به خبرنگار ایران24 گفت: «وقتی به فروشگاه تأسیسات مراجعه کردم، با اعدادی رو‌به‌رو شدم که مرا به تردید انداخت. برای ساختمانی با ۲۴ ساکن، روزانه بین پنج تا هفت مترمکعب آب مصرف می‌شود. برای ذخیره فقط یک شبانه روز آب، به چهار منبع دو هزار لیتری نیاز داریم که قیمت هر کدام بین پانزده تا بیست و پنج میلیون تومان است.»

وی ادامه داد: این تنها آغاز ماجرا نیست. هزینه نصب، اجرت کار و لوله‌کشی نیز بین 25 تا 50  میلیون تومان دیگر برآورد می‌شود. در یک دوراهی عجیبی گرفتار شده‌ام از یک طرف، وجدانم می‌گوید در شرایط بحران باید مسئولیت پذیر باشیم. از طرف دیگر، چگونه از ساکنان بخواهم چنین هزینه گزافی را متقبل شوند؟

این داستان، تکرار همیشگی بحران‌های کلان شهری است: تصمیم‌گیری‌های فردی در سایه بی‌ثباتی جمعی. خانواده‌ها مجبورند بین امنیت امروز و فردای خود یکی را انتخاب کنند. آیا باید پس‌انداز ناچیز خود را صرف خرید منابع ذخیره آب کنند یا منتظر اقدامات دولت بمانند؟

در طرف دیگر این معادله، فروشندگان تأسیسات آبی قرار دارند که خود در گرداب تقاضای بی‌سابقه و کمبود کالا گرفتار آمده‌اند.

فروشنده‌ای که خواست نامش فاش نشود و بیش از بیست سال است در این بازار فعالیت می‌کند، وضعیت حاضر را «رونق بیمار» توصیف می‌کند.

وی در این باره اظهار کرد: از وقتی اخبار رسمی درباره جیره‌بندی آب و تخلیه احتمالی تهران منتشر شد، بازار شبیه به سونامی شده. اما این رونق، رونقی سالسمی نیست.

به گفته این فروشنده، این تقاضای ناگهانی دو اثر فوری داشته (کمبود شدید کالا و افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها).

وی افزود: کارخانه‌ها از پس تأمین تقاضا برنیامدند و قیمت یک منبع پلی‌اتیلن که تا دو هفته پیش 10 میلیون تومان بود، امروز به بیست تا بیست و پنج میلیون تومان رسیده است.

غم‌انگیزترین بخش ماجرا از نگاه این فروشنده، ناتوانی مالی مردم است.

وی در این باره گفت: چشمان مشتریان را می‌بینم. از یک طرف ترس از بی‌آبی را می‌بینم و از طرف دیگر ناامیدی از وضعیت اقتصادی را. بسیاری بعد از شنیدن قیمت‌ها، فقط یک نفس عمیق می‌کشند و مغازه را ترک می‌کنند.

این فروشنده با اشاره به یک پدیده جدید به نام «پروژه‌های نیمه‌کاره» در بازار تاسیسات آبی کشور تصریح کرد: مردم در ترس اولیه، مثلاً یک منبع یا یک پمپ می‌خرند. اما وقتی می‌خواهند برای نصب اقدام کنند، می‌بینند هزینه لوله‌کشی و اجرت نصاب‌ها از دسترسشان خارج شده. بنابراین، یک منبع در حیاط خانه‌شان خاک می‌خورد.

این بحران، پیچیده‌تر از آن است که تنها به رابطه عرضه و تقاضا محدود شود. ابعاد فنی و زیرساختی مشکل، عمق فاجعه را نشان می‌دهد.

مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب تهران اعتراف کرده که این شهر برای اولین بار شاهد پنج سال خشکسالی متوالی است، در حالی که پیش از این، خشکسالی‌ها حداکثر دو سال پشت سر هم رخ می‌دادند.

تصاویر منتشر شده از سد‌های کرج و لتیان، بستر خشک‌شده آنها را به وضوح نشان می‌دهد.

گزارش شده که دستکم یکی از سد‌های اصلی، یعنی سد لار، عملاً به طور کامل خشک شده است. وضعیت بارش‌ها نیز فاجعه‌بار است؛ از ابتدای سال آبی جاری حتی یک قطره باران در کشور نباریده و میزان بارش در ۱۵ استان ایران «صفر مطلق» اعلام شده است.

در پس این اعداد و ارقام خشک، واقعیت انسانی تلخی نهفته است.

خانواده‌هایی که مجبورند بین بهداشت شخصی و پخت غذا یکی را انتخاب کنند. مادرانی که نگران سلامت کودکان خود هستند. سالمندانی که توان رفت و آمد برای تهیه آب را ندارند. اینها تصاویری است که در آمار رسمی جای نمی‌گیرد.

وزیر نیرو در توضیح اقدامات دولت می‌گوید: «ممکن است مجبور شویم بعضی از شب‌ها که مردم در آرامش هستند و کمتر آب مصرف می‌کنند، فشار آب را تا حد صفر پایین بیاوریم.

اما پرسش اینجاست: آیا «آرامش شبانه» برای خانواده‌ای که نوزاد دارند، برای بیمارانی که به مراقبت نیازمندند، یا برای کارگرانی که شیفت شب کار می‌کنند، معنایی دارد؟

گزارش‌های میدانی حاکی از آن است که قطع آب در شب بدون اطلاع قبلی در حال اجراست. این بی‌ثباتی در تأمین ابتدایی‌ترین نیاز زندگی، اعتماد عمومی را به شدت خدشه دار کرده است.

در میان این آشفتگی، برخی به دنبال راه حل‌های فردی هستند.

توصیه وزیر نیرو به نصب «ذخیره‌ساز» یا منبع آب، اگرچه از نظر فنی منطقی به نظر می‌رسد، اما در عمل به افزایش تقاضا و در نتیجه، رونق بازار تجهیزات ذخیره‌سازی آب و افزایش سرسام‌آور قیمت آنها انجامیده است.

این چرخه معیوب، شکاف طبقاتی را عمیق‌تر می‌کند. ثروتمندان می‌توانند از پس هزینه‌های گزاف برآیند، در حالی که قشر متوسط و کم‌درآمد هر روز بیشتر در تنگنا قرار می‌گیرند. بحران آب، به بحران عدالت اجتماعی تبدیل شده است.

وضعیت منابع آب سطحی پایتخت از سوی مدیران «قرمز و بسیار شکننده» توصیف شده و این بحران در ۶۰ سال گذشته بی‌سابقه عنوان شده است. تبعات این بحران تنها به آب شرب محدود نمی‌شود و بر چرخه تولید برق کشور نیز اثر منفی گذاشته است.

در پس این بحران، پرسش‌های بنیادینی درباره مدل توسعه کشور وجود دارد. آیا تمرکز جمعیت و صنعت در تهران هوشمندانه بوده است؟ چرا هشدار‌های کارشناسان در طول سال‌های گذشته جدی گرفته نشد؟ آیا زمان بازنگری اساسی در سیاست‌های آبی کشور نرسیده است؟

تهران امروز در تقلای یافتن پاسخی برای این پرسش‌هاست. شهری که روزی به دلیل قنات‌هایش زبانزد بود، امروز با بحران بی‌آبی دست و پنجه نرم می‌کند. این تناقض، عمق چالش پیش رو را نشان می‌دهد.

در میان این تاریکی، نشانه‌هایی از امید نیز به چشم می‌خورد. همبستگی ساکنان برخی مجتمع‌ها برای یافتن راه حل‌های جمعی، ابتکارات فردی برای کاهش مصرف آب، و آگاهی فزاینده عمومی از ارزش واقعی آب، نویدبخش آینده‌ای بهتر است.

همانگونه که آقای دانایی می‌گوید: در شرایط بحران، همبستگی ساکنین مهم‌تر از خود منبع آب است.

این سخن، شاید کلید حل بحران باشد: یافتن راه حل‌های جمعی برای مشکلی که دامن همه را گرفته است.

آینده تهران به تصمیمات امروز ما گره خورده است. هر قطره آبی که اسراف می‌شود، هر درختی که به دلیل بی‌آبی خشک می‌شود، و هر فرصتی که برای اصلاح الگوی مصرف از دست می‌رود، پایتخت را یک گام به سرنوشت محتوم نزدیک‌تر می‌کند.

تهران در آستانه تحولی تاریخی قرار دارد. چه این تحول به سوی تخلیه تدریجی باشد چه به سوی بازسازی اساسی سیستم آبی، مسیر پیش رو طولانی و پرفراز و نشیب است.

آنچه مسلم است، اینکه تهران و ساکنان آن دیگر نمی‌توانند به زندگی عادی گذشته ادامه دهند. بحران آب، «عادی بودن» را برای همیشه از تهران گرفته است.

| ارسال نظر